منتظری در برنامه «چراغ» شبکه پنج سیما با اشاره به لزوم تعریف صحیح واژه آزادی گفت: هر محدودیتی مانع از آزادی نیست. شاید خود آن محدودیت اصلاً اساس و زیربنای آزادی باشد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، برنامه «چراغ» شبکه پنج سیما در هفته جاری میزبان «فاطمه منتظری» پژوهشگر، محقق و مترجم تعداد زیادی از مقالات و کتب علمی اسلامی از زبان آلمانی به فارسی، مشاور و مبلّغ خانواده، دکترای تکنولوژی آموزشی و مدرک BBA مدیریت اجرایی بود که به موضوع «نسبت بین حجاب و آزادی» پرداخته شد.
منتظری با اشاره به لزوم تعریف صحیح واژه آزادی گفت: هر محدودیتی مانع از آزادی نیست. شاید خود آن محدودیت اصلاً اساس و زیربنای آزادی باشد. این اولین ایرادی است که میخواهیم در این بحث بیاوریم و ایراد دوم این هست که گاهی اوقات دو کلمه با هم اشتباه به کار گرفته میشود، یکی کلمهی عقیده و قانون با کلمهای به نام امیال؛ انسان این استعداد را دارد به گونهای بر امیالش متمرکز شود که تبدیل به خُلقیات او شود و بنابراین چون به تکرار آن رفتار عادت میکند، اسمش را عقیده میگذارد. برای مثال اگر در یک خانواده هر کس بخواهد در هر ساعتی که دلش میخواهد غذا بخورد، اختلال به وجود میآید؛ اسم این میل و هوس بازی هست. لذا محدود کردن ساعت غذا خوردن یک قانون میشود. اینجا آزادی کسی سلب نمیشود. زمانی آزادی معنا پیدا میکند که در یک جمع یا در جامعه، همه احساس آرامش کنند نه احساس راحتی! راحتی همیشه ملاک آزادی نیست! به عبارت دیگر رسیدن به آرامش، از طریق راحتی اتفاق نمیافتد. در ادبیات قرآنی هم میبینیم انسان را به آرامش دعوت میکند نه آسایش، حتی در ادبیات قرآنی میفرماید شما را در رنج آفریدیم. لذا دو واژه مطرح است؛ رنج و زجر. رنج، تحمل سختی برای رسیدن به یک هدف متعالی است. چون هدف متعالی است، رنج را تحمل میکند و خیلی شیرین موانع را رد میکند، اما زجر نوعی تحمیل و حبس است، به عبارتی منظور از زجر همان عسرت است که در قرآن هم از آن یاد شد. اگر هر کس، هر طور دوست دارد، عمل کند -براساس قواعد و نظریاتی که امروزه در حوزهی هرمنوتیک یا پلورالیسم یا غیره مطرح میشود و هر نوع میلی را اسمش عقیده میگذارند، در واقع شخصی سازیاش میکنند- در این صورت معنای زندگی جمعی چه میشود؟ چگونه میتوان به همهی انسانها اجازه داد که هر کس هر طور دلش میخواهد باشد، پس اینجا فرق ما با عالم حیوانات چیست؟ بنابراین باید دید مبنای رفتارها غریزه است یا شعور انسانی؟ وجه تفاوت انسان با سایر موجودات در شعور است. هر جا شعور پر رنگ میشود، پای قواعد به میان میآید؛ درست است که من دوست دارم الان غذا بخورم، ولی، یک ولی میآید کنارش. درست است که من دوست دارم این گونه لباس بپوشم ولی، این ولیها همان قواعد و قوانینی هستند که وضع میشود. در کشورهایی که مذهبی نیستند، حقوق دانهایشان قوانین اعتباری را مینویسند، در جوامع مذهبی هم چون ریشه در وحی دارند از وحی الهام میگیرند که طبیعی است. جامعهی وحیانی موفق تر است؛ چون قواعدش را از کسی میگیرد که خودش خالقش انسان است و بالاترین، بهترین و بیشترین معرفت را به وجود انسان دارد.
در کشورهایی که مذهبی نیستند، حقوق دانهایشان قوانین اعتباری را مینویسند، در جوامع مذهبی هم چون ریشه در وحی دارند از وحی الهام میگیرند که طبیعی است. جامعهی وحیانی موفق تر است؛ چون قواعدش را از کسی میگیرد که خودش خالقش انسان است و بالاترین، بهترین و بیشترین معرفت را به وجود انسان داردوی خاطر نشان کرد: زمانی که به عنوان توریست به کشور دیگر عزیمت کنیم؛ چون صنعت توریست برای نشان دادن زیباییهاست فرد میرود تا زیباییهای یک کشور را ببینید- به همین علت هم جاذبههای گردشگری میگویند- اگر صد سال هم توریست باشد فقط برای دیدن زیباییهای آن کشور میرود. بنابراین نگاه یک توریست نمیتواند یک نگاه استاندارد و معیار باشد برای کسانی که میخواهند بین دو جامعه مقایسه بکنند، مقایسهی بین جامعهی ما و جوامع اروپایی و شرقی یا هر جامعهی دیگر. من همیشه به کسانی که علاقه به مهاجرت دارند عرض میکنم، میگویم یک ماه بروید زندگی کنید، خیلی بهتر از این است که چند سال توریست باشید؛ چون یک کسی که میرود زندگی کند با چالشها رو به رو میشود و تازه با موانع برخورد میکند. باید خود فرد دست و پا بزند و زندگیاش را مدیریت کند. وقتی وارد جامعه اروپایی شد، میتواند در حوزه هوایی که در کشور خودش منع میشد آنجا را ملاحظه و بررسی کند؛ ببیند اینهایی که این مسیر را تا آخر رفتند خوشبخت شدند؟ عاقبت به خیر شدند یا نشدند؟ بعد بر اساس آن با خود بیندیشد که شیوهی کشور خودش درست تر است یا شیوهی جوامع غربی! اگر واقعاً زنان غربی راحت هستند، آرامش دارند و کسی به آنها توجه نمیکند، پس چرا آمار جرم و جنایت، تعدیات و تجاوزات جنسی آنجا صدها برابر بیشتر است؟ اگر در جامعه با بی حجابی خانمها میل آقایان کم میشود و توجهی به زنان ندارند به و خانمها از نظر رفتاری آزادی مطلق دارند، پس این همه فیلمهای سینمایی پورن برای چیست؟ چرا آمارهای بالای جرم و جنایت در حوزهی کودکان اتفاق میافتد؟ با وجود آزادی در جوامع غربی پس نباید دیگر اصلاً مشکلی وجود داشته باشد!
این روانشناس و مشاور خانواده یادآور شد: این نکته که گفته میشود در کشور خود ما هم این آمارها کم نیست، یک ادعا ست و باید بر اساس آمار صحبت کنیم؛ ابتدا باید به این قطعیت برسیم که در فضای اینترنت، از سازمانهای بینالمللی که آمار جرم و جنایت را در کشورهای مختلف اعلام میکنند، صحت دارد یا خیر؟ اگر درست بود بررسی کنیم ببینیم از چه زمانی این اتفاق رخ داد؟ از همان زمانی که فضای مجازی پایش در خانههای ما باز شد، از آن زمانی که تعداد زیادی از شبکههای ماهوارهای در اختیار ما قرار گرفت، آمار جرم و جنایت بیشتر شد؟ این مشکلات در بافت اجتماعی ما قبلاً سابقه نداشت؛ به اصطلاح قدیم از این اتفاقات نمیافتاد – این قدیم برمیگردد به بیست سال قبل نه صد سال قبل- پس همه مشکلات در عصر ارتباطات و تکنولوژی و ورود رسانههای جمعی به بستر خانواده اتفاق افتاد؛ یعنی نوع خاصی از سبک زندگی به صورت هدفمند از طریق فضای مجازی القا میشود و در افکار مردم نفوذ میکنند. فیلمها را چه کسی برای جامعه ما میسازد؟ در همین شبکههای تلویزیونی خودمان چند درصد از فیلمها پلیسی و جنایی هستند؟ بالاخره این فیلمها در حدی آموزش دارد و برخی اندیشمندان خودمان به این حد از فیلمهای تهاجمی که خیلی چیزها را نشان میدهد، معترض هستند.
«منتظری» تصریح کرد: ریشه ادیان آسمانی در وحی است و از طرف خداست. آیا برای خدا زمان و مکان وجود دارد؟ آیا حرفی که خدا میزند قانون ثابتی که میگذارد آیا با گذشت زمان تغییر میکند یا لایتغیر است؟ خداوند عالم بالغیب است. از آغاز تا ابد، علم خدا پاسخگو است. چطور ممکن است خداوند قانونی بگذارد که در برههای از زمان قدرت اجرایی داشته باشد ولی در زمانهای دیگر به کار نیاید! پس اگر قانونی گذاشته شده برای تمام زمانها است. تغییر در شیوهها امکان دارد، ولی در اصل قانون هیچ تغییری نداریم. نکته دیگر اینکه ادیان برای مدیریت مخلوقات نازل شده اند. آیا فیزیک خانمها یا فیزیک آقایان تغییر کرده، یا غرایز آنها تغییر کرده است؟ آیا آقایی که امروز با غرایزش زندگی میکند با آقایی که صد سال قبل با غرایزش زندگی میکرد تغییر کرده یا اینکه نه، شیوهها دارد تغییر میکند؟ ما یکسری اصول داریم و یکسری شیوهها؛ اصول هیچ تغییری نمیکنند، گاهی روشها تغییر میکند ولی این مسأله که خانم برای آقا جذابیت دارد، تغییر نمیکند. وقتی میگوئیم که اصول تغییر نمیکنند، به این معنی است که حد پوشش تغییر نمیکند. حد پوشش بر اساس فیزیک جسمانی بشر و براساس نفع و ضررهایی که از با حجابی یا بی حجابی متوجه فرد میشود، از طرف خداوند تعیین شده است. آنچیزی که تغییر میکند شاید شکل یا رنگ پوشش میتواند باشد. همانطور که عرض کردم فیزیک بدن انسان از قدیم تا امروز تغییری نکرده، غرایز او هم فرقی نکرده است.
این کارشناس و مشاور حوزه خانواده در بخشی از سخنانش اشاره کرد: امروزه علم هورمون شناسی به طور جدی به سمت دستورات دینی ما گرایش دارد تا حدی که خودمان نمیتوانیم تصور کنیم که چقدر با کشف فعالیت هورمونها، خلقیات انسانها بهتر شناخته شده و اینکه چقدر احکام الهی با این کشفیات تطابق دارد، خودش را نشان میدهد. کشفیاتی که درباره ی حقیقت فیزیک انسان است، که آقایان تحتالشعاع ترشح یک تعدادی از هورمونها هستند که در بدن خانمها فعالیت کمتری دارند و در خانمها هم همین طور، فعالیت بعضی هورمونها غالب تر است تا در بدن آقایان. از جملهی این هورمونها، هورمون دوپامین و هورمون سروتونین و هورمون اندروفین که هورمون لذت است و اگر ما اینها را خوب بشناسیم، خیلی از حقایق و خلقیات انسانی را خواهیم شناخت. امروزه میگویند علم هورمون شناسی یکی از نزدیکترین حوزههای پزشکی به علم روان شناسی است. چون هورمونها در رفتار ما نقش تعیین کنندهای دارند. فرض بگیرید اختلال در هورمون تیروکسین، چقدر در رفتار انسانها اثر دارد؟ تیروئید کم کار، پرکار یا گواتر چقدر در خلقیات انسانها تغییر ایجاد میکند؟ آنها را بدخلق، کج خلق یا خوشخلق میسازد، یا بی انگیزه میسازد.
در بخشی از این کشفیات نشان داده شده که خانمها ذاتاً وجود مستوری دارند به علت ترشح هورمون اوکسیتوسین. در رفتارهایشان به راز بودن تمایل بیشتری دارند. دوست دارند رازگونه باشند و کشف بشوند. خیلی به چشم آمدن را دوست ندارند. یک پزشک روانشناس آمریکایی که کتاب معروف مریخیها و ونوسیها را هم نوشتند، اعلام میکند که نسبت به سلامتی خانمها در دوران جدید ظلم شده است؛ در ظهور پدیده فمینیسم، که خانمها را سوق دادند در حوزهی فعالیت مردانه و به رقابت با مردها وادارشان کردند. لذت رقابت، حاصل از ترشح هورمون تستسترون در خون آقایان است. هورمون تستسترون از شما یک فردی میسازد که دوست دارید دیده شوید، دوست دارید عرض اندام کنید، دوست دارید اعتبار داشته باشید، دوست دارید برنده باشید در هر عرصهای به چشم بیایید، چشمگیر باشید و لذا آقایان وقتی هورمون تستسترون در خونشان به اصطلاح بیشتر ترشح میشود، سلامتی، نشاط و طراوت بیشتری به دست میآورند. بعد میگوید که: وقتی خانمها را آوردیم به این حوزه، خانمی که ذات به اصطلاح فیزیکیاش، به طرف مستور بودن، رازگونه بودن هست، مجبور است با آقایان رقابت کند و خیلی عجیب ایشان میگوید: در رقابت یک لذتی است، که آن لذت اگر با لذتی که حاصل از ترشح هورمون اکسیتوسین است جابهجا بشود، خانمها شروع میکنند به رقابت کردن با آقایان، مثلاً در عرصه فعالیتهای اجتماعی شأن، کارهای روزمره در اداره یا غیره و متوجه نمیشوند که از جسمشان دارند خرج میکنند. چون به احتساب روانشناسی و آمار، زنان باید ده برابر بیشتر تلاش کنند تا بتوانند غلبه کنند.
نکته دیگر اینکه برخی میگویند شعور آقایان زیاد شده است و یا در مقابل برخی میگویند آقایان باید شعورشان را بالا ببرند، با یک مثال در مورد غریزه خوردن میگویم: انسان نوع غذا خوردنش با قبل بسیار فرق کرده است. وقتی به بشرگفته میشود پرخوری کار خوبی نیست، مثلاً کم بخور، کم خوری هم یک طور مشکل است. شعور بشر در غذا خوردن از چه راهی ثابت میشود؟ از کم خوردن یا پرخوردن یا از درست خوردن؟ برای درست خوردن باید قواعدی رعایت شود؛ انسان باید جسم و روح خودش را بشناسد و بداند کجا کمبودها دارد و کجا نقطه قوتش است، براساس آن برای بدنش غذا دریافت کند. علیرغم اینکه امروزه علم و دانش افراد نسبت به تغذیه خیلی زیاد شده و سواد و آگاهیها بالا رفته است، ولی فستفودها بلای اجتماع بشری شدند. لذا نه تنها هیچ چیزی تغییر نکرد بلکه پرخوریهای قدیمی شاید سالمتر از امروز بود. در این غریزه هم، همینطور است. نمیتوانیم بگوییم که حالا چون شعور مردان بیشتر شده است، خانمها حجاب را کنار گذارند، یا آقایان قبلاً بی شعور تر نبودند که حالا باشعورتر شوند تا ما بی حجاب شویم یا با حجاب شویم، ربطی ندارد. هر انسانی در تمامی ابعاد وجودیاش اگر بخواهد خوشبخت شود، باید درست زندگی کند و درست زندگی کردن و درست عمل کردن مستلزم رعایت قواعدی است و رعایت کردن یعنی محدود کردن وجود.
یکی از مشکلات ما این است که، نسبت به فرهنگ سازی در زمینه حجاب کم کاری و تساهل شده است. از سویی متأسفانه هم و غمی که برای تربیت مذهبی دخترانمان به خرج دادهایم در طول تاریخ، برای آقایان به خرج ندادهایم و برای آقایان یک آزادیهایی را قائل بودهایم که برای خانمها نبودهایم؛ در صورتیکه آقایان هم به فراخور و شرایط خودشان، چون اسلام دین عالمانهای است و به فراخور هرچیزی قانون تعیین شده است. آقایان هم، در شأن لباس پوشیدنشان دستوراتی دارند ولی ما میبینیم از آن صحبت نمیشود و سخت گیری هوایی که براساس نگاههای قرآنی به آقایان در بحث عفاف و در ارتباط با نامحرم، شده است شاید آن سخت گیری ها در آن حد برای خانمها نشده باشد. آیه ۳۵ سوره نساء، آیهی جنجال برانگیزی که خیلیها به آن انتقاد دارند، خیلیها هم دفاع میکنند. الرجال قوامون علی النساء. همین کلمه قوامون علی النساء. قوام بودن یعنی مسئول بودن، مسئول نسبت به چه چیزی؟ علی النساء، گفته نشده علی نسائهم، خانم هاشان، خواهرانشان، خالههایشان. هیچ مالکیت یا نسبت خونی ای مطرح نیست. علی النساء، یعنی آقایان مسئول اند نسبت به کل جمعیت زنان یک اجتماع؛ یعنی اگر برای خواهر خودشان، برای مادر خودشان شأنی را قائل اند که اجازه نمیدهند یک غریبه بخواهد تخطیای از این شئونات داشته باشد، عین همان احساس را هم، باید برای یک خانم غریبه در خیابان داشته باشد. او هم خواهر است. قدیمی تر ها بیشتر میگفتند: خواهر من، مادر من، اینهایی که یک مقدار ناموسپرست هستند، از این تعبیرات استفاده میکنند.