پیرمحمد ملازهی: شیعیان افغانستان از ایران انتظار دارند و پاسخ متناسبی خواهند خواست/ انحصارطلبی و اقتصاد؛ دو پاشنه آشیل طالبان
داعش به عنوان گروهی که در افغانستان حضور دارد مسئولیت دو انفجار قندهار و قندوز را بر عهده گرفته است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائی حوزه افغانستان درباره چشم انداز روابط ایران و افغانستان با کشتار شیعیان در این کشور اظهار داشت: این ارزیابی وجود دارد که ایران سیاست استراتژیکی در مورد افغانستان نداشت. شیعیان افغانستان از ایران انتظار دارند، اگر ایران به این انتظار پاسخ درستی ندهد یا پاسخ ضعیفی بدهد و تنها در حد محکوم کردن باشد که خب همه محکوم می کنند، چنین پاسخی بین شیعیان و ایران فاصله می اندازد. ضمن اینکه جمعیتی از افغانستان غیر پشتون و فارسی زبان هستند و در حوزه تمدنی ایران قرار دارند وقتی ایران ایدئولوژیک که مدعی حمایت از شیعه و سنی است، نتواند در مورد شیعه ها اقدامی بکند این برداشت می شود در مورد دیگر قومیت ها نیز قادر به انجام کاری نخواهد بود و آنها هم از سیاست های ایران سرخورده می شوند بنابراین در واقع ایران در ارتباط با گروه طالبان دچار مشکلاتی است که باید استراتژی مدونی در ایران شکل بگیرد.
متن گفتوگو با پیرمحمد ملازهی از نظر می گذرد؛
-اخیرا شاهد انفجارهای تروریستی علیه شیعیان افغانستان بودیم. علت این حملات چیست و آیا این حوادث تروریستی می تواند بر روابط ایران و افغانستان تاثیر بگذارد؟
پیرمحمد ملازهی: داعش به عنوان گروهی که در افغانستان حضور دارد مسئولیت دو انفجار قندهار و قندوز را بر عهده گرفته است. داعش به دنبال فرقه ای کردن برخوردها در افغانستان است. داعش با تجربه ای که در عراق و سوریه و به نوعی در پاکستان داشت و گروه های وابسته به داعش عمدتا در این قضیه هستند، علت را اینطور نشان می دهد که نگران رسیدن افغانستان به صلح و ثبات کامل است. چون در آن صورت است که طالبان تحت فشار های منطقه ای مجبور به برخورد با داعش می شود بنابراین هرج و مرج و فضای ناآرام و تنش آلود به نفع داعش است. در واقع داعش از شکافی که درون جامعه وجود دارد و از ارتباط با مسائلی که طالبان دارند برای تقویت حضور خود استفاده می کند. گروه هایی که وابسته به داعش هستند گروه های قومی منطقه هستند یعنی ازبک و تاجیک و اویغور و چچن و همچنین گروه های مختلف دیگری که در جنگ سوریه و عراق بودند و با داعش همکاری می کردند و با رهبری داعش بیعت کرده بودند.
پیرمحمد ملازهی: اگر در این فضا شرایط را در نظر بگیرید بهترین حرکت از دید داعش این است که اجازه ندهد ثبات کاملی در افغانستان بوجود بیاید که بعد با طالبان دچار مشکل شود. امروز به راه انداختن جنگی فرقه ای میان شیعه و سنی زمینه را برای این کار مساعد می کند. اما تاریخ افغانستان نشان می دهد شیعیان و سنی های افغانستان تضاد مذهبی بالایی ندارند و جز در موارد خاصی که به تحریک حکومت ها بود مسائل دیگری وجود نداشت. بعلاوه ذهنیتی صوفی گرایانه در افغانستان وجود دارد و بخش هایی اخوانی هستند و آنها هم معمولا ملایم هستند و کاری به این کارها ندارند. بنابراین اینکه داعش بتواند جنگی فرقه ای در افغانستان بوجود بیاورد محل تردید است ولی به هر حال تلاش خود را می کند. اگر شیعیان نیز بر علیه سنی ها تحریک شوند به نفع داعش خواهد بود ولی تا اینجا شیعیان از خود، خودداری نشان داده اند و علمای شیعه و هم سنی محکوم کرده اند و سعی شده از دولت طالبان بخواهند امنیت را تامین کند. طالبان تا زمانی که گروهی چریکی بود و علیه اشرف غنی و عبداله عبداله می جنگید یک وضعیت داشت و حالا که قدرت را گرفته وضعیت دیگری دارد و تنش به نفع طالبان نیست اما کنترل داعش توسط طالبان جای بحث دارد. نیروهای امنیتی و نظامی برای برخورد با داعش آن اراده و توان را ندارند. بعلاوه اینکه بخش هایی از طالبان با داعش همکاری دارند مثلا شبکه حقانی با داعش بیعت کرد و عضوی از داعش است.
_ این مساله باعث انشقاق درون طالبان نیست؟ آیا در این وضعیت رابطه طالبان با ایران دستخوش تغییر نمی شود؟
پیرمحمد ملازهی: این ارزیابی وجود دارد که ایران سیاست استراتژیکی در مورد افغانستان نداشت. شیعیان افغانستان از ایران انتظار دارند، اگر ایران به این انتظار پاسخ درستی ندهد یا پاسخ ضعیفی بدهد و تنها در حد محکوم کردن باشد که خب همه محکوم می کنند و چنین پاسخی بین شیعیان و ایران فاصله می اندازد. ضمن اینکه جمعیتی از افغانستان غیر پشتون و فارسی زبان هستند و در حوزه تمدنی ایران قرار دارند وقتی ایران ایدئولوژیک که مدعی حمایت از شیعه و سنی است، نتواند در مورد شیعه ها اقدامی بکند این برداشت می شود در مورد دیگر قومیت ها نیز قادر به انجام کاری نخواهد بود و آنها هم از سیاست های ایران سرخورده می شوند بنابراین در واقع ایران در ارتباط با گروه طالبان دچار مشکلاتی است که باید استراتژی مدونی در ایران شکل بگیرد. بعلاوه اینکه در ایران هم جناح های مختلف و نهاد های مختلفی در امور افغانستان کار می کنند. این خود ضعفی است و باید تمرکزی بر مسائل افغانستان باشد و خروجی یکی باشد و یک سخنگو وجود داشته باشد. از این را من فکر می کنم بخشی مربوط به خود ایران است که چه سیاستی در پیش می گیرد، بخشی واقعیت های موجود در افغانستان است که در حدود ۲۳ گروه متفاوت در افغانستان وجود دارد که جنگیده و مسلح هستند و برخی از آنها با داعش همکاری می کنند. طالبان هم با داعش همکاری می کند. از یک طرف طالب حکومت را در دست گرفته و باید امنیت جامعه را حفظ کند ولی تعریفی که طالب از امنیت دارد تعریف همه شیعیان نیست. طالبان امنیت را در حد خود می داند، امنیت یعنی اگر کسی دزدی کرد دستش را قطع کنند نه اینکه بروند و نماز جمعه را کنترل کنند تا کسی عملیات انتحاری نکند. هرچند که نوع رفتار داعش قابل کنترل نیست، شخصی به راحتی در لباس نمازگزاران وارد صف نماز جماعت می شود و خود را منفجر می کند و همه را به کشتن می دهد. آمریکایی ها هزاران نیرو در منطقه داشتند و نتوانستند این حرکت را کنترل کنند. طالب هم نمی تواند کنترل کند. باید مسائل و خطراتی که افغانستان می تواند برای تمامی کشور های منطقه ایجاد کند جدی تر دیده شود و نیاز است کشور های منطقه سیاست هماهنگی را در پیش بگیرند تا بتوانند کنترلی بر این اوضاع داشته باشند.
_ آیا حکومت طالبان می تواند برای سالهای آینده دوام بیاورد؟
پیرمحمد ملازهی: به نظر من دوام می آورد، چون طالب نیرو دارد و پشتیبان خارجی دارد و اینطور نیست که بگویم سقوط خواهد کرد. امروز پاکستان و امارات و قطر و ترکیه از طالبان حمایت می کنند و در سطح بین المللی چین از زاویه دید پاکستان به طالبان کمک می کند. القاعده بود که در سال ۲۰۰۱ در نیویورک عملیاتی انجام داد، طالب در قدرت بود و کسی نمی توانست جمع و جورش کند امروز هم طالبان نزدیک به ۱۰۰ هزار نیروی با انگیزه جهادی دارد. در داخل و خارج نیرویی وجود ندارد که انگیزه مبارزه با طالبان را داشته باشند مگر اینکه طالبان نتواند کشور را به لحاظ سیاسی و اقتصادی اداره کند. طالب حمایت خارجی و منطقه ای دارد و اقوام پشتون حامی طالبان هستند و جبهه پنجشیر هم نتوانست کاری بکند.
_ پاشنه آشیل طالبان کجاست؟
پیرمحمد ملازهی: انحصار طلبی که در قدرت دارد و هم به لحاظ ایدئولوژیک و هم به لحاظ قومی و اگر برای این راه حلی پیدا کنند و بپذیرند که بقیه قومیت ها را در قدرت شریک کنند طالب راحتتر می تواند در قدرت تثبیت شود. پاشنه آشیل دوم طالبان اقتصاد است، افغانستان کشور فقیری است مگر اینکه قرارداد نان و آب داری با چین ببندد. چین به دنبال این است که منابع زیر زمینی افغانستان را به طور انحصاری و با کمک پاکستان به دست بیاورد، اگر چنین قراردادی بین چین و افغانستان امضا شود چین افغانستان را به چهارچوب سوتاک و قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین و به عبارتی ایران و افغانستان و پاکستان توسط چین در یک راستا گرفته می شود. چین این امکان را دارد که همان سرمایه گذاری در پاکستان را در افغانستان انجام بدهد و اقتصاد این کشور را نجات بدهد. برای چین مطرح نیست که طالبان چه نوع حکومتی در داخل کشور افغانستان دارد، چین در این مساله دخالت نمی کند، بنابراین طالبان امکاناتی دارد و بستگی به این دارد که به چه صورت از این امکانات و ظرفیت ها استفاده کند.