حامد رستمی ضمن اشاره به موانع و عوامل وحدت و تقریب، از گروههای تکفیری به عنوان مهمترین مانع بیرونی وحدت یاد کرد. عثمان سالاری نیز ضمن تأکید بر وحدت اسلامی به جای وحدت مذهبی، گلایه کرد که به اندیشمندان اهل سنت موقعیت و تریبون داده نمیشود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نشست «وحدت اسلامی» با حضور دو کارشناس از دو مذهب مختلف اسلامی برگزار شد. عثمان سالاری، مدرس دانشگاه و کارشناس سیاسی اهل سنت و حامد رستمی، عضو هیئت علمی دانشگاه مذاهب اسلامی، درباره موضوع وحدت و تقریب مذاهب و مشکلات و موانع این امر گفتوگو کردند؛
برداشتی که از سخنان دکتر سالاری داشتم این است که ما در مسئله تقریب با پارادوکس مواجه هستیم. وقتی پشت میز مینشینیم از وحدت صحبت میکنیم، ولی وقتی وارد کار اجرایی میشویم شاهد وحدت نیستیم و همین موجب میشود که برخی گمان کنند وحدت باور قلبی ما نیست و نمایش و تبلیغات و به تعبیر شما، تاکتیک است. تحلیل شما در این باره چیست؟
رستمی: نکته اول این است که از نظر تئوریک، در بحث تقریب، امامیه از اهل سنت پیشقدمتر بودند. در طرف مقابل هم باید این عزم وجود داشته باشد. منظورم از طرف مقابل، اندیشمندان و نخبگان و علمای اهل سنت است، یعنی وحدت رابطهای دوطرفه بین شیعه و اهل سنت است.
از نظر عملی و اجرایی، شاید من با بخشی از سخنان دکتر سالاری موافق باشم. بحث نظریه تقریب روی کاغذ است. مقام معظم رهبری در هر سخنرانی بر مقوله وحدت تأکید میکنند، منتها در برخی ارکان نظام در این باره عزمی جدی وجود ندارد. نخبگان فرهنگی و اندیشمند تقریبی ولایتمدار اهل سنت کم نیستند. نمونههایی مثل آقای دکتر سالاری در اهل سنت زیاد است؛ افرادی که واقعاً به تقریب عملی اعتقاد دارند و ولایتمدارند ولی از ظرفیت اهل سنت آنطور که بایسته و شایسته است استفاده نمیشود؛ یعنی بحث نظریه تقریب به نحو احسن در جامعه عملی نشده است. ما مجمع جهانی تقریب مذاهب و در کنار آن دانشگاه مذاهب اسلامی داریم که به فرموده مقام معظم رهبری رسالتش از خود مجمع مهمتر است، چون میخواهد سفیر تقریب و وحدت را پرورش دهد. در این دانشگاه شمار زیادی از نخبگان امامیه و اهل سنت مشغول تحصیل و تهذیب هستند. خب چرا این نخبگان را رصد نکنیم و در ارگانهای دولتی خصوصا در مناطق قومی از ظرفیت آنها استفاده نکنیم. نصف دانشجویان این دانشگاه اهل سنت هستند که فقه مقارن میخوانند و با فقه مذاهب دیگر آشنایی دارند. ما باید از ظرفیت آنان بهره بگیریم. بدین ترتیب به وحدت علمی نزدیکتر میشویم. در این دانشگاه شیعه و اهل سنت در کنار هم درس میخوانند و دیدشان به هم عوض میشود و این نگاه را در جامعه اجرا میکند.
باید از ظرفیت اهل سنت استفاده شود
همانطور که از نظر تئوری، امامیه از اهل سنت جلوترند و طبق نظر مقام معظم رهبری، توهین به مقدسات اهل سنت حرام و نیز نماز خواندن پشت سر اهل سنت مجزی است. انتظار میرود که این عزم بین علمای اهل سنت هم باشد که نماز خواندن پشت سر یک شیعه را صحیح بدانند. وقتی ما اصول و کلیات مشترکی داریم و وقتی قرآن را داریم نباید وارد فروعات شویم. در مجموع با نظر آقای سالاری موافقم و باید از ظرفیت اهل سنت استفاده شود.
ما در شیعه، علامه محمدتقی قمی را داریم که از قم به مصر رفت و در دانشگاه الازهر ندای تقریب سر داد. ابتدا خیلی با ایشان بد برخورد شد ولی به مرور شیخ محمود شلتوت این دعوت را پذیرفت و بعد کرسی فقه جعفری در دانشگاه الازهر ایجاد شد و ذیل فقه مقارن، فقه امامیه هم تدریس شد، ولی به مرور از سوی اهل سنت و دانشگاه الازهر این ظرفیت و آمادگی را برای تعامل شاهد نبودیم البته گاهی از علما و اندیشمندان شیعی برای شرکت در همایشها دعوت میکردند، ولی عزم جدی از آن سو نداشتیم. در اثر همین اقدام محمدتقی قمی و تشکیل کرسی فقه جعفری نقطه عطفی در جهان سنت ایجاد شد و سایر اساتید الازهر هم در این رابطه دخیل بودند و به مرور در دانشگاه تهران کرسی فقه شافعی ایجاد شد. بعد هم دانشگاه مذاهب شکل گرفت. این نشان میدهد که عزم امامیه برای تقریب جدی است، منتها اینکه تا چه حد میتوانیم به آن جامه عمل بپوشانیم و از ظرفیت نخبگان استفاده کنیم بحث دیگری است.
اختلافات از سطح نخبگانی به عوام کشیده شده
نکته حائز اهمیت این است که ما یک عامل درونی داریم که مانع وحدت است و یک عامل بیرونی. عامل درونی کجفهمی و بیاطلاعی از هم است. شیعه از سنی خبر ندارد و سنی از شیعه خبر ندارد و نسبت به هم توهم داریم. این یک مانع است. مسئله بعد عوامانه شدن اختلافات مذهبی است. وقتی اختلافات مذهبی از سطح نخبگانی به سطح عوام جامعه کشیده میشود تازه شروع داستان است. وقتی مردم تفکرشان را به جای من به عنوان معلم دانشگاه از یک فرد عوام میگیرند شروع ماجراست؛ یعنی گفتمان را از سطح اندیشمندان جامعه به سطح عوام بردیم.
گروههای تکفیری هم مانع بیرونی وحدت هستند. این گروهها قطعا از استعمار جهانی حمایت میشوند. یک روز اسمش القاعده و یک روز داعش است، ولی ماهیتش یکی است و فقط رنگش عوض میشود. مهمترین عامل پیش روی وحدت را گروههای تکفیری و سلفی و افراطی میدانم. ما در مقابل این گروهها وظیفهمان را انجام ندادهایم. تا وقتی اهل سنت و شیعه عزمشان را جمع نکنند که از نظر اعتقادی به شبهات این گروهها جواب بدهند و شبههزدایی کنند به وحدت جامه عمل پوشانده نمیشود. مشکل این گروهها از جنس عقیده است و عقیده ریشه میدواند و فقط مقابله نظامی با آن فایده ندارد. آقای دکتر گفتند که در جهان، اسلام را به نام داعش میشناسند. بله، درست است، چون ما کار نکردیم. من به عنوان معلم دانشگاه و فرد دیگری به عنوان مسئول فلان نهاد تقربی نتوانستیم به شبهات اینها پاسخ دهیم و کتابی را به زبان انگلیسی بنویسیم و به جامعه جهانی عرضه کنیم. در اینستاگرام هر روز علیه اسلام از یک حربه استفاده میکنند. ما باید محصولات تقریبی به زبان انگلیسی عرضه کنیم ولی هنوز نتوانستهایم به رسالتمان عمل کنیم و گروههای تکفیری به نحو احسن عقیدهشان را به افراد و نیز اسلامشان را به جهان معرفی میکنند.
وقتی یک عالم شیعه با یک عالم اهل سنت دیدار میکند به اندازه چند صد کنفرانس تأثیر دارد. من در خبرها دیدم که قرار است شیخ الازهر با آقای سیستانی دیدار کند. خواستم سؤال کنم که به نظر شما نقش علما و روشنفکران به عنوان یکی از عوامل مهم ایجاد وحدت چیست؟
سالاری: تأکید و تکیه شخصیتهای برجسته اسلامی در طول ادوار گذشته مثل سیدجمال، محمد عبده و اقبال لاهوری، امام راحل و مقام معظم رهبری بر وحدت دینی و اسلامی بوده است نه وحدت قومی و مذهبی. یکی از شبهات جامعه اهل سنت این است که میگویند اینها به دنبال وحدت اسلامی نیستند، بلکه به دنبال وحدت مذهبی هستند و میخواهند همه را شیعه کنند. اگر وحدت یک امر قلبی است، چرا در استخدامها اعمال نمیکنند و افراد اهل سنت را به کار نمیگیرند. این اقدامات موجب میشود که دشمن این را به عنوان نقطه ضعف تلقی کند و بگوید اینها که دم از وحدت میزنند حاضر نیستند که بعد از چهل سال آن را در عمل اجرا کنند.
وقتی طرف تریبون ندارد چه انتظاری میتوان داشت
اگر فلان عالم اهل سنت از نظر دستگاههای امنیتی تفکر طالبانی دارد، ربطی به اهل سنت ندارد. اهل سنت در چهارده استان حضور دارند. شما فرمان بدهید تا من از این چهارده استان افرادی را ردیف میکنم که نسخه گروههای اسلامستیز را بپیچند و آنها را در نطفه خفه کنند. وقتی طرف جایگاه و تریبون ندارد چه انتظاری میتوان داشت. بله، ملاقات شیخ الازهر و آیتالله سیستانی میتواند خیلی مؤثر باشد ولی زمانی که استمرار یابد.
این کشور گنجینه مهمی به نام رهبری دارد که درباره هر موضوعی که به ذهن میرسد اظهار نظر عالمانه دارند و چیزی کم نگذاشتند ولی مشکل در عمل است. کدام یک از مدیران و معاونان دانشگاه مذاهب اهل سنت است؟ نفس حضور اهل سنت یعنی تقریب. دبیرکل مجمع جهانی تقریب میتوان از اهل سنت باشد. اگر درصددند که دشمن را خلع سلاح و تبلیغات آنها را خنثی کنند، باید از نیروهای ولایتمدار اهل سنت بهره بگیرند. باید در مراکز تصمیمساز کشور نیروهای تقریبی حضور داشته باشند تا اگر بنا باشد که درباره مناطق قومی تصمیم گرفته شود، با نگاه تقریبی اظهار نظر شود نه با نگاه امنیتی.
رستمی: باید یکسری پیشنهادها و راهکارهای تحقق وحدت را مد نظر قرار دهیم. یکی از مقولههای وحدت این است که از ظرفیت نخبگان اهل سنت استفاده کنیم. سؤال قبلی شما این بود که نقش روشنفکران چیست؟ بدون شک رکن رکین و مهمترین عاملی که میتواند هم مانع وحدت و هم باعث رشد وحدت شود علما و اندیشمندان دینی هستند. در این زمینه تبیین اندیشههای طلایهداران تقریب در جهان اسلام از اهمیت زیادی برخوردار است و باید آنها را ترسیم و معرفی کنیم. جالب است افرادی که منادی وحدت و تقریب بودند، پیشقراول مبارزه با استعمار و استکبار جهانی هم بودند، مثل سیدجمال یا امام موسی صدر.
نیازمند دپیلماسی هستیم
همچنین باید بازشناسی جریانهای تکفیری را در دستور کار قرار دهیم و جریانهای تقریبی را معرفی کنیم. علاوه بر این باید یک منشور وحدت اسلامی تدوین کنیم. سالهاست که کنفرانس وحدت برگزار میکنیم که در حد خود لازم است، منتها باید خروجی داشته باشد. باید از ظرفیت شرکتکنندگان برای تدوین دایرهالمعارف و منشور وحدت اسلامی استفاده کنیم. منشور وحدت اسلامی، دیپلماسی وحدت را ترسیم میکند. بدون شک برای رسیدن به وحدت اسلامی نیازمند مقوله دپیلماسی هستیم. این دیپلماسی دو رکن دارد: گفتمان علمی و دوری از جنگ مسلحانه و نقطه ثقلش صلح است.
از همه مهمتر اینکه دغدغهمندان جهان اسلام یک قانون اساسی مشترک را در جهان اسلام تدوین کنند. امام راحل بحث قانون اساسی مشترک در جهان اسلام را مطرح کردند ولی پادشان عربستان سعودی مخالفت کرد، چون ترسید. الان قانون اساسی مشترک در جهان اسلام را تدوین کنیم. همچنین باید سازمانهای مردمنهاد را تقویت کنیم. تقریب باید مردمی و خودجوش باشد. البته دولت هم باید از آنها حمایت کند. تقریب مقولهای خودجوش است که باید بین مردم نهادینه شود. سازمانهای مردمنهاد به این امر کمک میکنند ولی تاکنون این ظرفیت مغفول واقع شده است.