قدرت گرفتن طالبان در افغانستان بهانهی خوبی بود تا مسیحیان تبشیری بر طبل اسلام ستیزی و حقوق زن در اسلام بکوبند.
ردنا (ادیان نیوز) – بررسی رابطهی اسلام با اعمال طالبانی مجال دیگر میطلبد، اما آنچه جالب توجه است، ناآگاهی تبشیری ها نسبت به تاریخ دین خودشان است. تاریخی که در برههای از آن شاهد بدترین شکنجهها علیه زنان، تنها به اتهام جادوگری هستم. کتاب “چکش جادوگران” که با تایید پاپ نوشته شد، نسبتهایی عجیب در مورد زنان به کار میبرد؛ این کتاب زن را موجودی ضعیف که دائم در پی فریب مرد است معرفی میکند و زنان را به سبب ضعف جسمی گناهکارتر میداند. چکش جادوگران خلقت زن را ناقص معرفی میکند چرا که از دندهی چپ مرد است و خمیدهگی آن را به معنی بر ضد مرد بودن تفسیر میکند!
این روزها که طالبان در افغانستان حکومت میکند و محدودیتهایی برای زنان در کار و تحصیل اعمال کرده است، بهانهی خوبی برای تبشیری ها به وجود آمده تا به وسیلهی آن به احکام اسلامی خرده گرفته و هرآنچه طالبان انجام میدهد را به اسلام نسبت دهند.
بررسی رابطهی رفتار طالبان با حکم واقعی اسلام مجال دیگر میطلبد، اما آنچه مورد غفلت تبشیری ها بوده تاریخ سیاه دین خود در رابطه با زنان است. آنجایی که بسیاری از زنان به اتهام جادوگر بودن مورد غضب و خشم مقامات کلیسا و فرهنگ رایج بودند.
کتاب چکش جادوگران به لاتینی Malleus Maleficarum در سال ۱۳۸۹ به دست دو تن از تفتیشگران برجسته به نامهای هنری کرامر و جیکوب اسپنچر نوشته شده است. این کتاب حاوی بسیاری از افکار رایج مردم درباره جادوگران است و تأیید پاپ در مقدمه آن وجود دارد. هدف این رساله این است که جادوگری را امری واقعی و تهدیدکننده معرفی کند … تکاندهندهترین ویژگی کتاب چکش جادوگران حمله تند و تیز آن به زنان است.
حمله به جادوگران در اواخر قرون وسطا شاید اوج زنستیزی در تاریخ اروپا باشد. همانطور که از گزیده زیر معلوم میشود، کتاب یادشده بسیاری از ادله زنستیزان را که در آن روزگار رواج داشته است، بازگو میکند.
در این زمان، جادوگری میان زنان از مردان شایعتر است. اگر کسی در علت آن کنجکاوی کند، ما میتوانیم نکته زیر را به آنچه تاکنون گفته شده است، بیفزاییم: از آنجاکه زنان از نظر ذهن و جسم ضعیفترند، جای شگفتی نیست که بیشتر فریفته جادوگری شوند …ولی دلیل طبیعی موضوع این است که زن از مرد جسمانیتر است و این امر از آلودگیهای فراوان جسم او اثبات میشود.
در آفرینش نخستین زن نقیصهای وجود داشت؛ زیرا وی از دنده خمیدهای آفریده شد که دنده سینه باشد و خمیدگی آن دنده بهگونهای است که گویا بر ضد انسان پیچخورده است. به سبب این نقیصه، زن حیوانی ناقص است و از این جاست که پیوسته فریب میدهد. زیرا کاتو Cato میگوید: هنگامی که زن میگرید، دام میبافد.
همچنین میگوید: «هنگامی که زن میگرید، میکوشد مرد را فریب دهد.» داستان زن شمشون که با چربزبانی جواب معماهایی را که شمشون برای فلسطینیان مطرح کرده بود، از او گرفت و به فلسطینیان گفت و وی را فریب داد، این ادعا را اثبات میکند. از قضیه نخستین زن نیز معلوم میشود که ایمان وی اندک بوده است.
این موضوع از واژهشناسی نیز اثبات میشود؛ زیرا واژه femina (زن) از fe به معنای ایمان و minus به معنای اندک ترکیب شده است؛ زیرا زن پیوسته در حفظ و نگهداری ایمان ضعیفتر است. ولی ایمان باکره مبارک(حضرت مریم) هم به طور طبیعی و هم بهموجب فیض هرگز قصوری نداشت؛ حتی در زمان مصیبت مسیح که ایمان همه مردان در آن قاصر شد.
ازاینرو، زن بد در طبیعت خویش، سریعتر در ایمان خود متزلزل میشود و در نتیجه، ایمان را سریعتر رها میکند و اصل و منشأ جادوگری همین است. هنگامی که وی از کسی که قبلاً او را دوست داشته است متنفر میشود، از روی خشم و بیصبری با تمام وجود میجوشد؛ درست همانطور که امواج دریا پیوسته میجوشند و میخروشند. بسیاری از بزرگان به این حالت اشاره کردهاند …
سینکا میگوید: هیچ شعله فروزانی و طوفان خروشانی و سلاح مرگباری بهاندازه شهوت و غضب زنی که از بستر ازدواج طلاق داده شده است، ترسناک نیست … زنان با دومین نقیصه خویش که احساسات و عواطف بیاندازه است، از طریق جادوگری راههای دیگر در صدد برمیآیند برای انواع انتقامگیری توطئه میکنند و نقشه میکشند. ازاینرو، تعجبی ندارد که اینهمه جادوگر در آن جنس وجود دارد.
همچنین زنان حافظه ضعیفی دارند. یک رذیلت طبیعی در آنان این است که حاضر نیستند منضبط باشند؛ بلکه بدون هیچ احساسی به آنچه درست است، از انگیزههای خویش پیروی میکنند …
اینکه میگویند: «زن از دام خطرناکتر است»، مقصودشان نه دام صیادان، بلکه دام شیاطین است. زیرا مردان با دیدن زنان و شنیدن صدایشان، اسیر امیال جسمانی خود میشوند میگویند: قلب زن یک تور است، درباره بدخواهی مرموزی که بر وجودشان حاکم است، سخن میگویند.
دستهای زن مانند بندهایی برای بستن است. هنگامی که آنان دستهای خود را بر مخلوقی میافکنند تا او را جادو کنند، نقشه خویش را به کمک شیطان عملی میسازند.
سرانجام، اینکه همه جادوها از شهوت جسمانی ناشی میشود و این چیزی است که در زنان قابل فرونشاندن نیست.
باب ۳۰ از کتاب امثال سلیمان را ببینید که میگوید: «سه چیز است که سیر نمیشود، آری، چیز چهارمی هم نمیگوید کافی است و آن دهانه رحم است.» ازاینرو، آنان بهمنظور فرونشاندن شهوتهای خویش، حتی با شیاطین همبستر میشوند. ادله دیگری را نیز میتوان اقامه کرد؛ ولی کاملاً روشن است که نباید تعجب کنیم که زنان بیش از مردان تحت تأثیر بدعت جادوگری قرار میگیرند. ازاینرو، بهتر است آن را بدعت زنان جادوگر بنامیم تا بدعت مردان جادوگر؛ زیرا نامها را از نیرومندترین گروه برمیگزیند. متبارک باد خدای متعالی که تا این زمان جنس مرد را از این جرم بزرگ حفظ کرده است! زیرا او که میخواست متولد شود و بهجای ما رنج بکشد، این امتیاز را به ما مردان عطا کرد[۱].
لازم به یادآوری است که شکار جادوگران در کشورهای پروتستان با بیرحمی کمتری صورت نگرفت. هم مارتین لوتر و هم اصلاحگر فرانسوی ژان کالون با همان قاطعیت ماموران تفتیش عقاید قرن پانزدهم با جادوگران مقابله میکردند[۲].
پینوشت:
[۱]مسیحیت از لابلای متون، رابرت ای وان وورست، عباس رسول زاده، جواد باغبانی، موسسه امام(ره) ۱۳۹۳، ص ۲۲۹
[۲] تفتیش عقاید، دبورا بکراش، مهدی حقیقتخواه، ققنوس ۱۳۹۹، ص ۱۱۶