مرحوم علامه طباطبایی و محمدتقی جعفری تبریزی به یک اندازه برداشت و موضعی نزدیک در برابر مفهوم آزادی داشتند. این دو متفکر بر این باور بودند که اینچنین مفاهیمی، مرتبهای متعالی دارند، اما به دردِ «بدفهمی» دچار شدهاند.
ردنا (ادیان نیوز)- در میان عالمان دینی برخی را با عنوان «علامه» میشناسند. مرحومان سید محمدحسین طباطبایی تبریزی و محمدتقی جعفری تبریزی از آن جملهاند. عمده تحقیق آنها در فلسفه و عرفان بود.
علامه طباطبایی ۲۴ آبان ماه ۱۳۶۰ در قم در سن ۷۹ سالگی درگذشت و استاد جعفری نیز ۲۵ آبان ماه ۱۳۷۷ هنگام معالجه در لندن در سن ۷۵ سالگی از دنیا رفت.
یکی از مقولاتی که این دو در تأملات خود به آن اشاره کردند بحث از آزادی بود. نگاه انسانمحورانه مدرن، آزادی از بسیاری قیود را طرح میکرد که در مقابل، نگاه اسلام نسبت به این موضع میباید مشخص میشد. این دو علامه به این بحث وارد شده و برخی دیدگاههای رقیب را به نقد گذاشتند.
علامه طباطبایی عنوان کرد که نوع آزادی که اسلام مطرح میکند متفاوت از آن است که جهان غرب به دنبال آن است. او گفت آزادی که اسلام به بشر ارزانی داشته، آزادی از هر قید و بند و عبودیتی جز عبودیت خداست. این عبودیت که در اسلام مطرح شده، به معنای رهایی از قید و بندهایی است که سبب میشود انسان در مقابل دیگران سر خم کند. علاوه بر این، علامه به موضعی دیگری هم اشاره میکرد. او میگفت که آزادی در اسلام، صرفاً به امور بیرونی ختم نمیشود. آزادی حقیقی انسان زمانی است که از قیود درونی هم آزاد باشد و ریشه این آزادی چیزی نیست جز بندگی خدا (تفسیر المیزان، ج۴، ص۱۱۶). بر همین اساس، مرحوم طباطبایی معتقد بود که قانونگذاریهای اسلام در راستای همین آزادی درونی است. علامه طباطبایی به این آزادیِ درونی اهمیت میداد و معتقد بود که برای رسیدنِ به این آزادی، برخی آزادیهای ظاهری را میتوان تعدیل کرد. وی آزادیهای بیرونی را یک لذت آنی میشمرد.
همین موضع را مرحوم جعفری نیز برگزیده بود. او هم به آزادی درونی توجه بیشتری داشت و میگفت اگر آزادیِ انسان به انتخابِ شایستهای نیانجامد، آزادی ثمری نمیدهد. انتخابِ شایسته در نظر وی این بود که آزادیِ درونی برای انسان حاصل شود. در تعبیری اینگونه میگفت که: «متأسفانه با همین مفهوم آزادیهای خیالی که یک لذت ابتدایی دارد، چه حقایقی که از دست بشر دارد فوت میشود». و در ادامه میگفت: «ما کلمه آزادی را به شکل مطلق و به طور مطلقالعنان برای بشریت آرمان نمیدانیم». او میگفت: «این آزادی به خودِ طبیعی مربوط میشود ولی آزادی نیست. با واژهها و الفاظ دارند بازی میکنند».
مرحوم جعفری مفهوم آزادی را در جهان امروز، تحریفشده میدانست و میگفت که این واژه هم مانند مفهوم عشق، مورد بدفهمی قرار گرفته است. معتقد بود که این مفاهیم را با غرایز پیوند داده و اسم این غرایز را آزادی یا عشق گذاشتهاند.
این دو متفکر بر این باور بودند که اینچنین مفاهیمی، مرتبهای متعالی دارند، اما به دردِ بدفهمی دچار شدهاند.