بهمناسبت حضور آیتالله محقق داماد در کنفرانس جهانی تغییرات اقلیمی که در گلاسکو برگزار شد، ترتیب یک مصاحبه را با ایشان دادیم
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، در روز دوشنبه، ۱۲ مهرماه ۱۴۰۰، پاپ فرانسیس در اقدامی بزرگ و بینظیر، از نمایندگان ادیان بزرگ جهان که در حوزه الهیات محیط زیست نیز تبحر دارند دعوت نمود تا در اجلاسی در این موضوع به بحث و تبادل نظر بپردازند.
طی این جلسه، سندی به امضا رسید تا در بیستوششمین کنفرانس جهانی تغییرات اقلیمی که در ماه نوامبر امسال در گلاسکو برگزار شد، قرائت شود. این نشست را مهمترین نشست رهبران سیاسی دنیا برای مواجهه با مشکلات اقلیمی پس از کنفرانس پاریس ۲۰۱۶ دانستهاند.
آیتالله محقق داماد، استاد برجسته و بازنشسته دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، در این اجلاس بهعنوان تنها نماینده مذهب تشیع حضور داشت و به ایراد سخن پرداخت که ذیلاً مختصری از این سخنان را مطالعه میکنید:
«بحران محیط زیست که امروز سیاست بشر را بر روی کره زمین سخت و دشوار کرده، یک بحران اخلاقی و فکری است و برای حل آن، رهبران دینی میتوانند نقش مهمی ایفا کنند. نگاه بشر به جهان پیش روی خویش دو گونه نگاه است: الهی و غیر الهی. در نگاه الهی، مجموعه جهان پیش رو، اعم از انسان، حیوانات، کوهها، دریاها و سایر بخشهای طبیعت، یک مجموعه هستی و همه مظاهر آفریدگار و نشاندهنده او هستند. در این نگاه، بشر برای طبیعت احترام قایل است و خود را جزئی از آن میداند. در قرآن مجید، طبیعت همانند انسان با خدا گفتوگو میکند و تسبیح خدا میگوید. لذا طبیعت از نظر مؤمنین مقدس است و هرگز مؤمنین به طبیعت تجاوز نمیکنند. بهموجب آنچه در متون مقدس قرآن آمده نیز، خدا در آغاز آفرینش انسان، او را به دو امر مستلزم نموده است: یکی اجتناب از قتل نفس و دیگری اجتناب از آلودهکردن طبیعت. متأسفانه امروزه بشر به عهد الهی وفا نکرده و مرتکب کشتار بیگناهان و تخریب و فساد در طبیعت میشود. رسالت پیروان ادیان در جهان معاصر اتحاد برای رساندن پیام الهی و تحقق و وفای به این دو تعهد خداوند است.».
بهمناسبت حضور دکتر آیتالله محقق داماد در این اجلاس، ترتیب یک مصاحبه را با ایشان دادیم که آن را در ذیل مطالعه مینمایید:
اگر اجازه بدهید، پیش از ورود به بحث اصلی، به این بهانه که شما بهتازگی بازنشسته شدهاید، در مورد شرایط غیرحضوری شدن دانشگاه، تجربیاتتان طی دوره آموزش مجازی، نحوه برخورد با دانشجویان و نحوه کنترل کلاسها مطالبی که به نظرتان لازم است را بیان بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم. واقعیت این است که تجربه دوران کرونا و تدریس مجازی تجربه جالبی بود که من فکر میکنم اگر هم این بلا دفع شود، بخشی از این تجربه باقی خواهد ماند، هر چند بخشی از آن از بین برود. در این دوره که تدریس مجازی آغاز شد، برخی نقاط مثبت و برخی نقاط منفی نسبت به دوران آموزش حضوری به چشم میآمد. ابتدا به نقاط مثبت میپردازم. در دوره تدریس مجازی، درسها همگی ضبط شدهاند. درسهای من تماماً از روز اولی که در آموزش مجازی تدریس کردهام تا به امروز ضبط شدهاند و ممکن است بعدها ما نباشیم و این درسها برای آیندگان باقی بماند. البته قبل از این جریانات نیز درسهای بنده ضبط میشد، اما نه در دانشگاه. درسهایی که در حوزه و انجمن فلسفه داشتم ضبط میشد. من چندین دوره کامل درسهای ضبطشده دارم که الان به CD تبدیل شده و شاید چندینهزار تکثیر شده است؛ من چندین دوره مکاسب شیخ انصاری، یک دوره کفایه مرحوم آخوند خراسانی در حدود پانزده سال قبل، یک دوره شواهد ربوبیه، اشارات ابن سینا و یک دوره تفسیر قرآن در حکمت متعالیه داشتهام که همگی ضبط شدهاند، اما این درسها هیچ کدام در دانشگاه نبوده است. در دانشگاه این ضبط شدن رسم نبود. من برای این مسأله آماده بودم و مشکلی نداشتم، اما برخی اساتید مایل به این امر نبودند و برای این که مشکلی پیش نیاید و در راستای احترام به اساتید، قبول میکردم که درسها در دانشگاه ضبط نشوند. از دیگر مزایای مجازی شدن این است که الان اگر رؤسای گروهها افراد فعالی باشند و همچنین رئیس دانشکده و دانشگاه، میتوانند نظارت کامل بر کلاس داشته باشند و ببینند استاد چه وقت وارد کلاس شده، چهقدر درس داده، چه مباحثی را تدریس کرده، آیا مباحث تدریسشده تکراری بوده، اشکالات آن چیست و مسائلی از این دست. سابقاً که ما دانشجو بودیم (بنده در سال ۱۳۴۳ دانشجوی دانشگاه تهران شدم)، ناگهان میدیدیم که رئیس گروه سرزده وارد کلاس میشد و مثل یکی از دانشجویان در کلاس مینشست و از استاد میخواست که درس را ادامه دهد. رئیس گروه باید استاد کرسی بود و همیشه استاد تمام بود و حتی دانشیار نبود، چه برسد به استادیار. درحال حاضر نطارت به راحتی انجام میشود و نیازی به حضور فیزیکی در کلاس نیست؛ این مسأله یکی از نکات قوت آموزش مجازی و ضبط شدن کلاسها است. البته از سوی دیگر و در بیان نکات منفی، این مسأله سبب شده است که استادان تحت کنترل قرار بگیرند و به زحمت بیافتند. ضمناً در دوران آموزش حضوری، بنده بهفرض یک ساعت و نیم درس میدادم، در این بین ده سؤال پرسیده میشد و این سؤالات خود باعث میشد که بنده نفسی تازه کنم. الان پیش از صحبت با شما، بنده در کلاسی که داشتم یکسره حرف زدم و بچهها کمتر سؤال میپرسند که این برای استاد سخت است. این تشکیلاتی که برای دانشگاه گذاشتهاند، مانند اسکای روم و اینها، امکان دست بالا بردن دارند، اما در این دو سال من خیلی کم میبینم که دانشجو سؤال کند و این از نکات منفی قضیه است. البته واقعیت این است که در علوم انسانی باز هم اگر احیاناً مجازی و صوتی باشد، هر چند برای استاد زحمت دارد، اما برای دانشجو زحمت چندانی نیست، چون ضبط هم شده و میتواند چندین مرتبه به کلاس رجوع کند و درس را بهخوبی بفهمد، اما در رشتههای غیر علوم انسانی، مثل تجربی، کار سختی است. مثلاً من نمیدانم در مهندسی که باید موتوری را پیاده کند، چهطور میتوان درس داد. در هر صورت این دورههای مجازی یکسری نکات مثبت و یکسری نکات منفی داشت.
به نظر میرسد پیش از این اجلاس اخیر که در واتیکان برگزار شد، شما مکاتبات و مراسلات دیگری نیز با عالیجناب پاپ داشتهاید. دلیل ورود شما به حوزه گفتوگوی بین ادیان چه بوده و اصلاً چه خوشآیندی برای شما داشته است که وارد این حیطه شدهاید؟
اگر اجازه بدهید من به تاریخچه این مسأله اشاره کنم. در حدود سالهای ۱۳۶۵ یا ۱۳۶۶، زمانی که آقای خاتمی وزیر ارشاد بودند، ایشان دعوت کردند از چند نفر از جمله من، دکتر جلالی که بعدها نماینده ایران در یونسکو شد، دکتر سروش که آن وقت عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود و دکتر پورجوادی که ایشان نیز عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود نیز عضو این عده بودیم. در آن برهه، رایزنیهای فرهنگی که پیشتر با وزارت امور خارجه بود، به وزارت ارشاد منتقل شده بود که البته امروزه آن را سازمان ارتباطات بر عهده گرفته است و هنوز هم من عضو آن کمیسیون هستم. وزارت ارشاد که این وظیفه را متقبل شد، در اولین اقدام، تلاش کرد تا گفتوگوی بین ادیان را شکل دهد. اولین گفتوگوی بین ادیان هم در آتن یونان رخ داد که موضوع آن -هم همان موضوعی است که بنده در کتابی که الان به زبان انگلیسی زیر چاپ دارم- با عنوان Eco theology و در واقع پیرامون طبعیت و انسان از دیدگاه اسلام و مسیحیت شکل گرفت. من مقاله مفصلی در آن جلسه به زبان انگلیسی ارائه دادم که آن مقاله را الان در این مجموعه مقالات با عنوان Eco theology تحت چاپ دارم و بهزودی منتشر خواهد شد. بعد که به ایران برگشتیم، یک گروه از آلمان به ایران آمدند. این گروه متشکل از اساتید بسیار بزرگ الهیات آلمان بود. به یاد دارم که پیرمردی با آنها بود که پروفسور کونگ نام داشت. پروفسور کونگ در کشور خود جایگاهی مانند علامه طباطبایی در ایران داشت و تألیفات متعددی در الهیات داشت. محل گفتوگوی ما در انجمن فلسفه سابق بود که من عضو آنجا بودم. در این جلسه در مورد موضوعان و عناوین مختلف در نگاه مسیحیت و اسلام صحبت میکردیم و به دیالوگ میپرداختیم. سپس آنها ما را به آلمان دعوت کردند و این رفتوآمدها چند بار ادامه یافت. در این اوان متوجه شدیم که سفیر واتیکان در ایران از ما دعوت کرده است تا در یک گفتوگوی میان ادیان در این کشور شرکت کنیم. معلوم شد که در واتیکان نیز یک گفتوگوی بین ادیان شکل گرفته است، اما بهنظر میرسد ایران از این نظر پیشگام بوده است. پاپِ وقت یک معاونت مخصوص برای پیگیری این گفتوگوی میان ادیان پیشبینی کرده بود. در این شرکت نیز مباحثی که من ایراد کردم بسیار مورد توجه قرار گرفت، چون من به این نکته توجه داشتم که این جلسات جای بحث و جدل و توهین نیست و در باب معنای دیالوگ مطالعه داشتم. دیالوگ بهمعنای فهم یکدیگر است. از این پس ما عضو یک گفتوگوی میان ادیان شدیم و رفتوآمد میان گروه ما و دیگر گروهها ادامه داشت. تا این که چند سال قبل یک جلسه بهنام “سینود“ تشکیل شد. در این جلسه پاپ تمام ارباب کلیساهای خاورمیانه را دعوت کرده بود و من را نیز بهعنوان یک نفر عالم شیعه دعوت نمود. همچنین آقای دکتر سماک بهعنوان یک عالم اهل تسنن به این جلسه دعوت شده بود. در این جلسه نیز من یک سخنرانی مفصل به زبان انگلیسی ایراد کردم و بر این نقطه تأکید کردم که ما نقاط مشترکی داریم و باید در برابر الحاد به اتحاد برسیم. البته این آقای پاپ، که پاپ سابق بود و انصراف داد، یک سابقه دیگری نیز با من دارد که باید خدمتتان عرض کنم. ایشان در یک سخنرانی یک جمله توهینآمیز به اسلام گفته بود با این مضمون که اسلام با شمشمیر رشد پیدا کرده است. این جمله بسیار سر و صدا کرد و بسیاری از مسلمانان را خشمگین کرد. من یک نامه بسیار مفصلی به زبان انگلیسی به ایشان نوشتم و ترجمه آن در روزنامه اطلاعات چاپ شد. عنوان این نامه «راز دلربایی اسلام» بود. در این مقاله من به انگلیسی نوشته بودم که چه تعداد کثیری از علمای بزرگ به اسلام علاقهمند شدهاند، اعم از فلاسفه و حکما و حقوقدانان، تا زمان خود ما که آقای کربن به اسلام علاقهمند شده بود. آیا اینها با شمشیر مسلمان شدهاند؟! پاپ مشاور خود در امور خاورمیانه را به ایران و نزد من فرستاد و عذرخواهی کرد و اذعان کرد که باید مطالعاتم را در اسلام بیشتر کنم. البته نامه من تنها عنصر تأثیرگذار نبود و اعتراضات مسلمانان در پاکستان و دیگر نقاط جهان نیز در سیاست پاپ مؤثر بود. دعوت شدن من به سینود بعد از این نامه بود. در اجلاس سینود پاپ من را به اتاق خویش دعوت کرد و دست من را فشرد و گفت که از روزی که نامه شما به دست من رسیده، مطالعات خودم را در اسلام جدید کردهام و تاریخ اسلام را مطالعه نمودهام. سپس ایشان استعفا داد و پاپ فرانسیس جایگزینش شد. آقای فرانسیس شخصیت بسیار متواضعی است و کاملاً با پاپهای قبلی فرق میکند. بهعنوان مثال، دفتر کار او در محل سابق نیست و بسیار مردمی است. از آنجا که من از معدود روحانیونی هستم که در حوزه محیط زیست قلم زدهام و کتاب «الهیات محیط زیست» من برنده جایزه شده است، ایشان از من در سلسلهجلساتی که در همین حیطه برگزار کرده بود دعوت نمود. این سلسلهجلسات قرار است در هشت جلسه برگزار شود و در باب مسائل مختلف محیط زیستی صحبت کنیم و هنوز هم هر هشت جلسه به اتمام نرسیده است. اجلاس اخیر اما اجلاسی جدا از آن سلسلهجلسات بود. دلیل برگزاری این جلسه این است که در گلاسکو قرار است سران کشورهای دنیا برای تغییر اقلیمی تصمیمی حاصل کنند. شما میدانید که خطری که دارد کره زمین را تهدید میکند، خطر گاز کربنیکی است که زمین را تهدید میکند و مشخص نیست که برای شما جوانان، سالیان آینده حیاتی وجود داشته باشد یا خیر. از روزی که بشر توانست نفت استخراج کند، گاز کربنیکی که بهطور معمول به هوا میرفت چندبرابر شد و این سبب شده که سقفی روی آسمان از گاز کربنیک بسته شود و لذا زیست بشر در مخاطره افتاده است. من اولین کسی بودم که گفتم میتوانیم از نیروی ادیان برای رفع و حل این معضل استفاده کنیم. این نکته را در کتاب خودم نیز نوشتهام. آقای پاپ نیز آن را مطالعه کرده است و الان در پیام خودش متن سخنرانی من را گنجانده است تا به اجلاس گلاسکو بفرستد. تمام رؤسای ادیان در این اجلاس اخیر دعوت شده بودند. من از طرف مذهب شیعه بودم، آقای احمد طیب، مفتی الازهر از اهل تسنن بود، فرق مختلف مسیحیت، فرق مختلف یهود، بوداییان و در یک کلام تمام ادیان و فرق جهان یک نماینده اهل فن در این جلسه حضور داشتند. نهایتاً همه ما یک متن را امضا کردیم و آقای پاپ این متن و امضاها را به نماینده سازمان محیط زیست جهانی داد تا وقتی اجلاس گلاسکو برگزار میشود، پیام رؤسای ادیان در آن جا خوانده شود. این فلسفه جلسه امسال بود.
همانطور که خودتان نیز اشاره فرمودید، شما در زمینه محیط زیست تألیفاتی دارید، از جمله «اخلاق محیط زیست» و «الهیات محیط زیست». بهمثابه یک عالم دینی، چه ضرورتی دیدید که به حوزه محیط زیست ورود پیدا کنید؟
متأسفانه اگر ما نگاه فقهی و دینی خودمان را پایین بیاوریم، باید در همین حد بحث کنیم که من فقط اگر به شما و دیگری و همسایهام ضرر بزنم، مسئولم اما وقتی این ارتباطات بشری شکل گرفت، عالم دینی باید بداند خدا برای او در این زمینه نیز وظیفه تعیین کرده است، از این جهت که امروز من میتوانم با سوزاندن نفت در منزل خودم، به تمام بشریت ضرر برسانم. ما میتوانیم از مباحث الهیاتی برای ساماندهی اخلاق زیست جهانی استفاده کنیم. نباید اخلاق را تنها به پهنه یک محله یا شهر محدود کنیم. در روزگاری بشر بادیهنشین بود، بعد شهرنشین شد و به تمدن دست یافت، اما امروزه به جهانیشدن نائل آمده و تبدیل به یک خانواده شده است. قرآن مجید در چهارده قرن قبل بشر را یک خانواده واحد معرفی کرده است، آن جا که میفرماید «یا ایُّهَا النَّاسُ انَّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ و أُنثی وَ جَعَلناکُم شُعُوباً و قُبائِل». اسلام دو برادری دارد: یکی برادری مؤمنین با همدیگر و دیگری برادری انسانی (universal brotherhood)، که این مفهوم را نیز من در کتاب خودم مطرح کردهام. ما با همه انسانها رابطه برادری و خواهری داریم. بنابراین ما میتوانیم از نیرو و اهرم ادیان استفاده کنیم و بگوییم مصرف زیاد حرام است، آلودهکردن آب حرام است، بریدن درختان جنگل حرام است، مصرف بیش از نیاز بنزین حرام است و قس علی هذا. من در این اجلاس نیز عرض کردم که در قرآن کریم آمده است انسان نباید مفسد فی الأرض باشد. نباید از مفسد فی الأرض تفسیر مضیق و کوچکی داشت. مفسد فی الأرض یعنی همین که امروز بشر دارد کاری میکند که حیات در زمین به مشکل خورده است. ما نسبت به قرآن مقصریم، چرا که نتوانستهایم آن را آنچنان که باید به جهان معرفی کنیم. بعد از سخنرانی من در این اجلاس اخیر، تمام رؤسای ادیان آمدند و با من دست دادند و گفتند که ما باید دومرتبه قرآن را مطالعه کنیم، چون من اشاره کرده بودم که در قرآن چه مطالبی در این باب دیده میشود.
همانطور که خودتان نیز اشاره کردید، شما در این اجلاس از منظر قرآن کریم به مسأله نگاه کردید و بیانات شما عمدتاً حول محور این کتاب مقدس ذکر شده بود. بهعنوان یک عالم فقه امامیه، دیدگاه فقه امامیه و روایات موجود را در این باب شرح میدهید؟
در روایات ما مطالب زیادی در این حوزه ذکر شده است، مانند این که آلوده کردن آب توسط پیغمبر نهی شده است. پیغمبر میفرماید که زمین برای من مسجد است و طهور. ما نباید این طهور را نجس و آلوده کنیم. دلیل این که من بیشتر به قرآن در این اجلاس اشاره نمودم، این بود که قرآن یک سند قطعی است. از طرف دیگر، رؤسای سایر ادیان نیز به کتب آسمانی خود ارجاع میدادند. من نیز به کتاب آسمانی خودمان ارجاع دادم که بسیاری از حضار نیز با آن آشنا بودند. اگر به روایات استناد میکردم، ممکن بود قطعیالصدور یا قطعیالدلاله نباشند. بهدلیل ضیق وقتی که وجود داشت نیز من ترجیح دادم که در این مجال قرآن بیشتر معرفی شود.
شما هم فقیه هستید و هم بهمثابه یک حقوقدان شناخته میشوید. جایگاه حقوق محیط زیست را در سپهر حقوق ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
در دانشکده حقوق دانشگاه خودمان چند رساله با راهنمایی من در باب حقوق محیط زیست نوشته شده و دفاع شده است. در نظام حقوقی ایران قوانین مختلف و ضمانت اجراهای کیفری در حیطه مسائل محیط زیست دیده میشود. البته در این قوانین بحث محیط زیست داخلی مطرح شده است، نه محیط زیست جهانی. قوانین داخلی در این حیطه کارآمد نیستند و این امر در تخصص حقوق بینالملل است. امروزه تمام زیست بشر از مسأله تغییر اقلیم و آبشدن بخهای قطبین تأثیر پذیرفته است؛ تمام معادلات زیست محیطی در حال به هم خوردن است و ممکن است از این رو بسیاری از کشورها بهطور کامل در زیر آب دفن شوند. این ربطی به حقوق داخلی ندارد. البته یک رساله دیگر با من دفاع شد که به حوزه حقوق محیط زیست بینالملل مربوط بود. در این زمینه نیز من مقالاتی دارم و در کتابم مورد بحث قرار دادهام؛ این که چگونه یک کشور نفتخیز باید جبران خسارت بالا رفتن حرارت زمین را بکند، قواعد بینالمللی میطلبد که گویا در این زمینه سازمان ملل متحد و سران کشورها در حال گرفتن تصمیمات اساسی هستند. آقای رئیسجمهور ایالات متحده در دیدار اخیر خود با جناب پاپ از برگزاری جلسه اخیر در واتیکان و دغدغهمندی او تشکر کرد.
بهعنوان بحث آخر، اگر نکتهای مغفول ماند یا فرمایش خاصی در این زمینه دارید بفرمایید تا بهره ببریم.
اجازه بدهید من از این فرصت استفاده کنم و بگویم امروز در کشور ما سالیانه چندین هکتار اراضی جنگلی تبدیل به بیابان میشود و درختان زیادی قطع میشود و ضربات زیادی به محیط زیست مملکت وارد میشود. تمام اینها خلاف شرع است و ضرر به جان انسانهاست. باید دو نوع مقابله داشته باشم؛ اولاً باید به یک مقابله حقوقی مبادرت کنیم؛ دادگستری قوی و قوه قضائیّه قدرتمند باید مستقیماً به حفظ محیط زیست نظارت داشته باشند. این وظیفه بر عهده رئیسجمهور است. اگر ما یک هکتار نه، بلکه صد متر درخت را از دست بدهیم، مسئولیت شرعی این مسأله با رئیسجمهور است و اولاً باید جواب خدا را بدهد و بعد جواب ملت را. اگر بلد نیست و نمیتواند از محیط زیست حفاظت کند، نباید این مسئولیت را بپذیرد. مردم باید به رئیسجمهوری رأی بدهند که حفظ محیط زیست را درک کند و برای حفظ محیط زیست جان بکند و دغدغه داشته باشد. باید ببینیم در طول سالیان اخیر چند تن از مسئولان برای حفاظت از محیط زیست دغدغه داشتهاند. متأسفانه من وقتی به این موضوع میاندیشم، زار زار گریه میکنم. در شمال شهر تهران مرتباً صدای ارّه میآید و سودجویان در حال قطع درختان و تخریب محیط زیست هستند. سازمان محیط زیست در برابر این مسأله هیچ اقدامی نمیکند، چرا که از ابتدا هیچ مطالعه حقوقی در این زمینه انجام نشده است. رئیس سازمان محیط زیست باید حقوق محیط زیست بداند و با حقوق بینالملل محیط زیست آشنا باشد. باید کسی را که به این عنوان منصوب میکنند امتحان کنند تا ببینند از این مسائل آگاهی دارد یا خیر و اگر نمیداند، برای این پست منصوب نشود. ثانیاً باید بچهها را از دوره دبستان علاقهمند به حفظ محیط زیست کنیم و با این تفکر پرورش دهیم. نظر من این است که بچه دبستانی باید از همان سال اول و دوم در کتب درسی و مدرسه با مفاهیم زیستمحیطی آشنا شود و بداند محیط زیست چیست، اسراف در محیط زیست چگونه است، مصرف زیاد و کم یعنی چه، بهرهوری مطلوب یعنی چه و مسائلی از این قبیل. اینها را باید هم معلمان بدانند و هم دانشآموز یاد بگیرد. و السّلام علیکم و رحمه الله.