«گفتوگوی دینی و واقعیتهای نوین» عنوان سخنرانی دکتر محمد مسجدجامعی، عضو شورای سیاستگذاری و هماهنگی گفتوگوی ادیان است.
به گزارش ردنا (ادیاننیوز)، این سخنرانی در نشست « بهبود روابط انسانی در دوران پسا کرونا با الهام از آموزه های اسلام و مسیحیت» در سازمان فرهنگ و ارتباط اسلامی، در اسفند ۱۴۰۰، با حضور دبیر کل شورای جهانی کلیساها و رهبران ادیان توحیدی و جمعی از مندان و صاحبنظران، ایراد شد. متن ذیل خلاصه ای از سخنرانی ایشان است:
در ابتدا لازم است از برگزار کنندگان عزیز و رئیس محترم سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تشکر شود و به میهمانان ارجمند و خصوصا جناب آقای “ایان ساوکا ” مدیر کل شورای جهانی کلیساها خوش آمد بگویم. این شورا در حال حاضر یکی از مهمترین نهادهای دینی و به لحاظ افرادی را که زیر پوشش دارد، از جمله پرشمارترین آنها است و مهم این است که مجموعه ای وسیع الطیف را در زیر چتر خود دارد؛ یعنی کلیساهای مختلف و متعدد ارتدوکس و پروتستان را.
آشنایی نگارنده با آنها به ایام مأموریتش در واتیکان مربوط می شود. آغاز همکاری دو جانبه ما هم به همان دوران باز می گردد که پیوسته همکاری صمیمانه و فعالی داشته ایم. چه با شاخه خاورمیانه ای این شورا و چه با خود این شورا که در شهر ژنو مستقر است. بسیار امیدوارم که این همکاری ادامه یابد و بلکه تقویت شود.
عنوان آنچه ارائه خواهد شد «گفتوگوی دینی و واقعیت های نوین» است و بهتر است بگوئیم «گفتوگوی دینی و تکنولوژی های جدید». تلاش خواهم کرد این موضوع را با توجه به نسل های جدید تکنولوژی پدیدار شده در سال های اخیر توضیح دهم. این تکنولوژی عملا در حال خلق جهانی متفاوت است که خصوصیات آن چندان روشن نیست و اینکه به دلیل عدم توانایی نظام های حقوقی جهت کنترل و نظارت بر تحولات پدید آمده، ضروری است که رهبران دینی با درک درست ویژگی های این تکنولوژی و پی آمدهایش در برابر زیاده روی های آن بایستند و با یکدیگر همفکری و همکاری کنند.
مدت ها است که از ایده های ابتکاری ویلی برانت و کاردینال کازارولی می گذرد، این دو هر یک به دلائلی خاص خود خواهان مذاکره با کشور های پشت پرده آهنین بودند و می گفتند می باید تابوی “ضدیت با هر نوع ارتباط” شکسته شود. ویلی برانت، صدر اعظم اسبق آلمان غربی، خواهان دیالوگ سیاسی بود و کازارولی، معاون وزیر خارجه و سپس وزیر خارجه و در نهایت نخست وربر واتیکان، خواهان دیالوگی دینی و کلیسایی موفقیت نسبی این اندیشه در آن زمان زمینه را برای گفتگوهای بیشتر آماده ساخت و از آن به بعد گفتگوی دینی در معنای کنونیش طرفدارانی یافت و به پیش رفت.
یکی از مهمترین دلائل این پیشرفت نظر مثبت و موافق رهبران دینی بود. سقوط بلوک شرقی و تنش در رابطه در کلیسای بزرگ کاتولیک و از تدوکس و مسائلی دیگر، منجر به تسریع و تعمیق این گفتگوها گردید که کماکان ادامه دارد کسانی هستند که چندان موافق این جریان نیستند و برخی از آنان، شاید از آن انتقاد می کنند و آن را بی نتیجه می دانند.
مطمئنا هواداران این ابتکار می پذیرند که مشکلاتی وجود دارد و این ابتکار می تواند به مراتب موفق تر باشد، اما در بر آوردی بی طرفانه باید گفت اگر چنین جریان وجود نمی داشت به احتمال فراوان در شرائط بالاتر و بلکه خطرناک تری قرار داشتیم.
میباید به نیمه پر لیوان نگاه کرد و به نیمه خالی آن ارتباط و گفتوگوی با دیگران لازمه زندگی در جهانی جهانی شده است. جهانی که امور آن عمیقا پیچیده و مرتبط و مداخل است. بدون شک برقراری این ارتباط و گفتگو دشوار و بعضا بسیار دشوار است. چرا که هر مجموعه ای در شرایطی کاملا متفاوت با دیگری زندگی می کند و این موجب تفاوت تصورات و توقعات میشود.
انسان های امروز و مجموعه های انسانی امروز به مراتب بیش از آنچه انگاشته می شود، متفاوت هستند. این سخن حتی در آنجا هم که این گروه ها به دین واحدی تعلق دارند نیز صحیح است. یک کاتولیک برزیلی و یا کوبایی در شرایطی متفاوت با یک کاتولیک کره ای و یا سریلانکایی و با آلمانی و پرتغالی زندگی می کند این تفاوت در مورد یک ارتدوکس اتیوپیایی و یا سوری و یا اوکراینی و روسی نیز وجود دارد.
حال اینکه جهت موفقیت بیشتر چه می توان کرد و کدامین آمادگی ها می یابد. ایجاد شود، مسئله دیگری است. اگر سوابق دهه های اخیر گفتگوی دینی به گونه ای علمی و بی طرفانه و همدلانه مورد بررسی و نقد قرار گیرد بسیاری از ابهامات و بسیاری از دلایل عدم موفقیت روشن خواهد شد. با توجه به گستردگی قلمرو “شورای جهانی کلیساها” آنها بیشتر و دقیق تر از دیگران می توانند در این زمینه اظهار نظر کنند.
مخصوصا که این مجمع، کلیساهای مختلف و متنوع جهان مسیحی را در زیر چتر خود دارد و مهم این است که در زیر این چتر کلیساهایی با موقعیت های کاملا متفاوتی قرار دارند.
با توجه به نکات یاد شده درباره اهمیت و ضرورت گفتگوی دینی در همین سطحی که وجود دارد سخنی نیست، در اینجا نگارنده مایل است بر اساس مطالعات و تجربیات خود به زمینه دیگری که اهمیت و فوریت به مراتب بیشتری دارد، بپردازد. واقعیت این است که ما با جهان کاملا جدیدی روبرو هستیم. این عمدتا تا به دلیل پیشرفت های شگرف در زمینه مجمع، کلیساهای مختلف و متنوع جهان مسیحی را در زیر چتر خود دارد و مهم این است که در زیر این چتر کلیساهایی با موقعیت های کاملا متفاوتی قرار دارند.
با توجه به نکات یاد شده درباره اهمیت و ضرورت گفتوگوی دینی در همین مطحی که وجود دارد، سختی نیست. در اینجا نگارنده مایل است بر اساس مطالعات و تجربیات خود به زمینه دیگری که اهمیت و فوریت به مراتب بیشتری دارد، بپردازد.
واقعیت این است که ما با جهان کاملا جدیدی روبرو هستیم. این عمدتا به دلیل پیشرفت های شگرف در زمینه تکنولوژی نانو و توان تصرف انسان در ابعاد مولکولی و بلکه اتمی است و نیز تکنولوژی های جدید در زمینه الکترونیک و صنایع کامپیوتری و دیجیتال و هوش مصنوعی و تکنولوژی کوانتوم و همچنین توان انسان در به خدمت گرفتن فضا و اعمای عمیق اقیانوس ها.
مجموعه یاد شده به شدت محیط زیست و گیاهان و حیوانات و انسانها را تحت تأثیر قرار می دهد و آزادی انسان را به دلیل نظارت دائمی دولت ها بر شهروندانشان تهدید می کند و اصولا شرائطی پدید آورده و می آورد که چندان شناخته نیست. مشکلاتی که تکنولوژی های نوین بوجود می آورد.
متفاوت است با مشکلات محیط زیستی آن گونه که تاکنون وجود داشته است. مسائلی همچون گرم شدن کره زمین، شکاف های ایجاد شده و در حال گسترش لایه ازون، افزایش نسبت گاز کربنیک و سایر گازهای سمی در اتمسفر کره زمین، افزایش ازت خاکی و کثرت باران های اسیدی به دلیل استفاده بیش از حد از کودهای شیمیایی، تجزیه ناپذیری بسیاری از محصولات پتروشیمیایی و پلاستیکی، خشکسالی و پیش داوری های بیابانی و افزایش سطح آب دریاها و کاستی آب قابل شرب و امثال این موارد، همگی مسائل محیط زیستی است که عامل اصلی آن انسان و تصرفات غیر مسئولانه و تمایلات مصرف گرایانه او است.
اما مشکلات جدید عموما از نوعی دیگر هستند. ادامه حیات بر روی کره زمین به دلیل چرخه های مختلفی است که وجود دارد. این چرخه ها آلودگی ها را پالایش می کند و عناصر مختلف را به جایگاه اولیه باز می گرداند.
اما اگر قرار باشد با دست کاری ژنتیکی تحولاتی در گیاه و یا حیوان و یا میکروارگانیسم ها و ویروس ها احیانا انسان صورت پذیرد معلوم نیست این چرخه بتواند به فعالیت خود ادامه دهد و یا حداقل با ظرفیت مطلوب چنین کند. چرا که فرآورده های جدید را نمی شناسد و نمی تواند آنها را تحت تأثیر قرار داده و کنش و واکنش های لازم را به وجود آورد البته مشکل به مراتب فراتر است.
وقتی طبیعت محصول جدید دستکاری شده را نمی شناسد، مسائل فراوان و غیر منتظره ای می تواند اتفاق افتد؛ و اصولا ممکن است طبیعت را از ریلی که میلیون ها سال است بر روی آن حرکت می کند، منحرف سازد و اصولا ریل را از میان بردارد.
موضوع در آنجا که به هوش مصنوعی در تکنولوژی های کنترل کننده و با تکنولوژی کوانتوم باز می گردد، به مراتب غیر قابل محاسبه تر است. مشکل بزرگ این است که فاصله فراوانی بین این نوع تحولات و نظام های حقوقی کنونی وجود دارد، لذا تکنولوژی جدید بدون هیچ نوع نظارتی به پیش می رود و این خطر بزرگ و همگانی است.
بسیار بعید است که نظام های حقوقی توان انطباق سریع با شرایط جدید را داشته باشند و بتوانند به مرحله اجرا در آپشن و در برابر تخلفات بایستند. حرکت می کند، منحرف سازد و اصولا ریل را از میان بردارد. موضوع در آنجا که به هوش مصنوعی و تکنولوژی های کنترل کننده و با تکنولوژی کوانتوم باز می گردد، به مراتب غیر قابل محاسبه تر است.
مشکل بزرگ این است که فاصله فراوانی بین این نوع تحولات و نظام های حقوقی کنونی وجود دارد. لذا تکنولوژی جدید بدون هیچ نوع نظارتی به پیش می رود و این خطری بزرگ و همگانی است. بسیار بعید است که نظام های حقوقی توان انطباق سریع با شرایط جدید را داشته باشند و بتوانند به مرحله اجرا در آیند و در برابر تخلفات بایستند.
در این میان ادیان می توانند نقش مهمی ایفا کنند. سازمان بهداشت جهانی با استفاده از همین واقعیت در دهه های گذشته به مقابله با بیماری “ایدز ” برخاست، خصوصا در افریقا. به هر حال آنان ملاک های خاص خود را در مورد مشروعیت و یا عدم مشروعیت پدیده های جدید دارا هستند. این مسئله برای دو دین اسلام و یهودیت که واجد شریعت و قوانین مختلف هستند، قابل حصول است.
حتی برای دینی چون مسیحیت هم که به ارزشهای برین خصوصا در مورد مخلوقات خداوند و خود انسان معتقد است، مسئله قابل بحث و بررسی است. احتمالا بر همین اساس بود که برخی از شخصیت های مسیحی تخریب محیط زیست را به مثابه گناهی نابخشودنی تلقی و تعریف کردند. البته ادیان در صورتی می توانند نظرات خود را ارائه دهند که در ابتدا مسئله و پیآمدهایش را به دقت شناخته باشند و این محتاج گفتوگوی جدی با متخصصان است.
برای آنکه این مهم با دقت بیشتری انجام شود به مراتب بهتر است که آنان جهت فهم و یافتن راه حل با یکدیگر گفتگو و همکاری کرده و تجربیات خود را در اختیار یکدیگر قرار دهند تا آنجا که به ما مربوط می شود، مطمئنا ایران می تواند یک شریک خوب باشد و این به دلیل گستردگی نظام فقهی تشیع و استحکام و دقت مباحث اصولی او است.
«اصول فقه» که بهتر است منطق فقه» نامیده شود، می تواند در این موارد بسیار راهگشا و تعیین کننده باشد. نگارنده بسیار امیدوار است که گفتوگوی در این چارچوب بین عالمان دینی ما و متخصصان تکنولوژی های جدید و هم وطنان مسیحی و یهودی و زرتشتی برگزار شود. سازمان ارتباطات احتمالا بهترین مرکز برای پیگیری این گفتگوها است.