به گزارش ادیان نیوز، هایک فدوی رشتی (هوسپیان مهر)، در سال ۱۹۴۵، در خانواده ای ارمنی در تهران متولد شد. او از کودکی در یک خانواده نابهنجار تربیت یافت. روبرو شدن با مشکلات زیادی چون فقر، مصیبت بیماری مادر و جدایی والدین، او را فردی عقده ای و ناسازگار با اجتماع به بار آورد.
پدر وی شخصی الکلی و بی مسئولیت بود که به دلیل درگیری های متعدد و عدم پایبندی به زندگی مشترک، در نهایت همسرش از او جدا می شود و به این ترتیب زمانی که هایک چهارده سال سن داشت، سرپرستی او به عهده پدر بی مسئولیت می افتد و مادر وی بدون توجه به سرنوشت فرزندانش، آنها را ترک می کند.
در حالی که طبق آموزه های مسیحیت، طلاق امری مذموم و مخصوص سنگدلان است و مرد یا زنی که بعد از طلاق، ازدواج کند در زمره زناکاران به شمار میرود، ولی این مساله در خانواده هوسپیان مهر به راحتی اتفاق می افتد و مادر هایک بعد از جدایی، دوباره ازدواج می کند.
بی توجهی والدین به مراحل رشد وی، باعث شد که در منجلاب آشفتگی های ذهنی ورفتاری فرو رود و برای جبران حقارت های نوجوانی و جوانی، به دنبال مکانی برای عقده گشایی بوده و از این رو به فرقه جماعت ربانی می پیوندد و بعد از تشکیل کلیسا، رقابت ناسالم و تخریبی را برای در دست گرفتن مناصب کلیدی آن، با دیگر اعضای کلیسا داشته باشد.
وی درسال ۱۹۶۷ میلادی ازدواج کرد و یک سال پس از ازدواج، از طرف مارک بلیس جاسوس سیا، بودجه ای در اختیارش گذاشته می شود تا برای جذب افراد، بین آنها توزیع کند. در آن سال، بنا به ماموریتی که به او واگذار شد، به استان مازندران رفته و در شهر گرگان، کلیسایی را تاسیس می کند.
در همین زمان، به خاطر برخی مسائل بازداشت شد، اما به واسطه برقراری ارتباط نامشروع و تن دادن به خواسته های مردی که رییس زندان شهربانی گرگان بود، آزاد شد.
هایک فدوی رشتی، که عزم خود را برای تخریب اعتقادات اسلامی، جزم کرده بود، بارها به خواسته های نامشروع رئیس زندان گرگان تن می دهد و این وفاداری، اولین گام برای وارد شدن در عرصه ترویج مسیحیت صهیونیستی بود که بعدها وی را تا مقام نظارت کلیسای جماعت ربانی بالا برد.
در مدت زمان حضور وی در استان مازندران، با رئیس مسیون آمریکایی و فردی به نام ویکتور از سفارت شوروی، که با ماموریت جاسوسی به ایران وارد شده بودند، ارتباط می گیرد تا پشتیبانی های مالی شرق و غرب را جذب کند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و احساس خطر کلیسای جماعت ربانی، در سال ۱۳۵۹، تغیییرات ساختاری در این کلیسا به وجود آمد و هایک هوسپیان مهر به عنوان نایب رئیس هیئت مدیره شورای کلیسا تعیین شد.
در این زمان، خانواده یقنظر، که خودشان را بنیانگذار کلیسای جماعت ربانی میدانستتند، به مخالفت با صاحب منصبان کلیسا از جمله هایک هوسپیان مهر، لئون هایراپتیان، ادوارد هوسپیان مهر و سارو خاچیکی پرداختند و تنش های زیادی در این کلیسا به وجود می آید.
چالش های عقیدتی میان فرقه پروتستان و به ویژه کلیسای جماعت ربانی موجب شد تا دهه شصت شمسی با کشمکش های فراوان، بین مسئولین کلیسا سپری شود. از آن جمله میتوان به مخالفت یوسف نازنین، شبان کلیسای اصفهان، با هیئت مدیره وقت و هایک هوسپیان مهر اشاره کرد که وی به شدت، اقتدار هیئت مدیره را به چالش می کشید.
دو دستگی به وجود آمده در کلیسای جماعت ربانی، آنها را در دو گروه محافظه کار و رادیکال قرار داد و اقدامات تخریبی سرکردگان کلیسا علیه یکدیگر، در اواخر دهه شصت شمسی و اوایل دهه هفتاد شمسی به اوج خود می رسد.
فعالیت های قانون گریزانه در کلیسای جماعت ربانی در زمان مسئولیت هایک هوسپیان مهر، شکل دیگری به خود می گیرد و خود وی آشکارا، کلیساهای غیر قانونی زیرزمینی را راه اندازی و با حضور در جمع این گروهکها، آنها را مدیریت می کند.
کلیسای جماعت ربانی در زمان هایک هوسپیان مهر، با هدایت سرویس های جاسوسی غربی، مراکزی به ظاهر انسان دوستانه راه اندازی می کرده و تحت لوای آن، مسلمانان را ترغیب به تغییر دین و گرویدن به فرقه مسیحیت صهیونیستی می کردند.
از جمله این اقدامات، می توان به فعالیت این کلیسا در مناطق زلزله زده رودبار گیلان اشاره کرد که با ساخت مدرسه به دنبال موجه جلوه دادن خود و ایجاد کمین گاهی برای فریب مردم و ترویج مسیحیت، بودند.
هایک هوسپیان در زمان خوش خدمتی خود به فرقه مسیحیت صهیونیستی، به پناهندگان کرد عراقی که از بمباران شیمیایی صدام به ایران آواره شده بودند، هم رحم نکرد و با ایجاد پایگاه هایی به ظاهر نوع دوستانه، دام خود را برای جذب این بی پناهان، به لانه عنکبوتی مسیحیت، پهن می کرد. چنان که این فعالیت وی مورد اعتراض پناهندگان قرار گرفت.
حمایت افراد معلوم الحالی چون علیرضا نوری زاده – که معروف به جاسوس چندجانبه عربی،غربی،عبری است- از هایک، نشان دهنده وحدت هدف کلیسای جماعت ربانی ایران با گروهک ورشکسته ضد انقلاب است.
منافقین که موج ترورهای خود در دهه هفتاد را به سمت اختلاف افکنی بین اقلیت های دینی با مسلمانان، قرار داده بودند، هایک هوسپیان مهر را گزینه اقدامات تروریستی خود قرار دادند و در سال ۱۳۷۲، وی را کشتند تا با تبلیغات رسانه ای تدارک دیده شده از قبل، به زعم خود فشار حقوق بشری را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل کنند.
منبع: انجمن رهپویان هدایت