چکیده :
نظریه تساهل از جمله دستاوردهای نظری مغربزمین به شمار میرود که بیش از یک دهه است وارد گفتمان سیاسی و فلسفی جریان شبهروشنفکری کشورهای جهان سومی شده است. ریشههای این نظریه در جهان معاصر را باید در دوران موسوم به نوزایی و سدههای پس از آن جست. جان لاک از اولین فیلسوفانی است که به نگارش رسالهای مستقل در این باره پرداخته است. وی در این رساله میکوشد ضمن تبیین دلایل و چرایی لزوم برخورد متساهلانه حاکم مدنی با فرقههای مختلف، دامنه تساهل و سازوکارهای بسط آن در حیات اجتماعی را تشریح کند.
این مقاله درصدد است با تبیین زمینههای مطرح شدن این نظریه در جهان غرب، مبانی نظری این موضوع را نقد و بررسی کند. تفصیل در بیان این مبانی، نه به معنای پذیرش آن، بلکه برای فهم بهتر از پیشزمینههای فکریای است که لاک و دیگر نظریهپردازان تساهل را بر ارائه و ترویج آن برانگیخته است.
کلید واژه : تساهل، دولت، کلیسا، نسبیتگرایی، تکثرگرایی، گستره دین، سکولاریسم.