مسئله این نیست که «جهاد سازندگی» احیا شود، مسئله آن است که موفقیت در شرافت و شرافت در قدم برداشتن به سوی خیر عمومی تعریف گردد.
ردنا (ادیان نیوز) – در تمامی کشورهایی که به عنوان «توسعه یافته» طبقهبندی میشوند، کارمندان و کارگزاران نهادهای اداری-دولتی نوعی اخلاقِ کنشِ جمعی را در خود نهادینه کردهاند. این سخن به آن معناست که این افراد، علاوه بر اینکه حقوق ماهیانه دریافت میکنند، خود را نوعی کارگزار خیر عمومی نیز میدانند. به عبارت دیگر، کنش در مسیر خیر عمومی را نوعی شرافت برای خود در نظر میگیرند. این روح جمعی در میان فعالان اداری-اجرایی کشورهایی که حتی غیرسنتی نیز تعریف میشوند، قابل مشاهده است. در کشورهایی دیگر – همانند ترکیه، مالزی و امثال آنها – که برخی احزاب و یا شخصیتها با برنامه و تلاش مشخص در جهت توسعه جامعه وارد عرصه شدهاند، این اخلاق کنش جمعی در کارگزاران حزبی-اداری کاملاً مشخص است. به عبارت دیگر، فعالان حزبی-اداری، ولو در شهرهای دور از مرکز، با انگیزه و بر اساس یک نوع خودانگیختگی، تلاش میکنند وظایف خود را به درستی انجام میدهند. در دهههای قبل، خصوصاً سالهای اولیه بعد از انقلاب، هزاران هزار نفر از افراد تحصیلکرده در داخل و خارج از کشور، با خودانگیختگی کمنظیر، در دورافتادهترین بخشهای کشور، تلاشهای بسیاری برای توسعه انجام دادند. من مکرر از ساکنان روستاهای دورافتاده شنیدهام که «بچههای کتابخوان بالاشهرنشین تهرانی»، چقدر با انگیزه در روستایشان کارگری کرده و حمام و مدرسه ساختهاند. خدمات این افراد البته به سبب نبودن طرحی جامع برای توسعه، تاثیر لازم را نداشت، اما آن اخلاق کنش جمعی، خودانگیختگی و احساس تعلق به یک کل بزرگتر، ارزشی است که در «جهاد سازندگی» به ظهور رسید اما با هزار تاسف، دوام نیافت.
در سالهای اخیر که آنچه نباید را از برخی کارگزاران میبینم، به یاد برخی آشنایان میافتم که در «جهاد» فعالیت میکردند. آنها را تا آنجا که به یاد میآورم همیشه بدون تشریفات و تجملات، خسته و کوفته، بسیار با انگیزه و علاقهمند به کار و جزئی از یک مجموعه بزرگتر میدیدم. آنها هر قدر کمتر معروف بودند خوشحالتر به نظر میرسیدند و سعی میکردند وظیفهشان را به بهترین وجه انجام دهند. الان میفهمم که آن روحیه تا چه اندازه ارزشمند بود و چنان هویتی برای توسعه یک جامعه چقدر ضروری است. امروز که آن جوانان فعال در «جهاد سازندگی» به تدریج وارد دوره سالمندی میشوند، تکتک از دنیا میروند و دنیایی از خاطره و انگیزه را با خود میبرند، ما بیش از هر چیز به احیای آن هویت جمعی که در «جهاد سازندگی» تجربشان کردیم نیازمندیم. مسئله این نیست که «جهاد سازندگی» احیا شود، مسئله آن است که موفقیت در شرافت و شرافت در قدم برداشتن به سوی خیر عمومی تعریف گردد.
سلام
غربزده ها با قانون برنامه و بودجه ۵۰ سال کشور را به سیاه چال سرمایه داری منفعت طلب و انحصارگر کشاندند.
دهه اول انقلاب اسلامی جهادگران با شیوه همه با هم جهاد سازندگی کشور را از بحران و از چنگ دشمن نجات دادند.
اینک زمانی است که شیوه جهادی به دقت و صراحت در متن قانون رسما مورد حمایت و ترویج قرار گیرد ان شاءالله