چکیده:
در حکمت و فلسفه الهی، انسان، صاحب کرامت است. در نگاه به مسأله کرامت انسان از زاویه حکمت الهی و بهطور خاص، حکمت صدرایی و در راستای تبیین مبانی و اصول فلسفی و لوازم مبتنی بر آن اصول، باید گفت که کرامت، امری حقیقی و وجودی است، نه اعتباری و چون وجود، امری تشکیکی است، پس کرامت نیز امری ذومراتب و تشکیکی میباشد. بر این اساس، انسان ذاتاً دارای کرامت است؛ یعنی کرامت، لازمه ی فطرت انسانی و در نظام تکوین، ثابت، استوار و غیر قابل تبدیل است.
تحصیل مراتب کرامت نیز با صفات کمالی وجودی مانند علم و معرفت و ایمان و تقوا، میسّر میگردد. گر چه کرامت ذاتی انسان از وی ناگسستنی است، اما اگر آدمی در جهت کمالات انسانی و فضایل اخلاقی گام برندارد از مراتب اکتسابی کرامت، محروم میماند. ازاینرو، حفظ کرامت انسانی، مبنای همه قوانین حقوقی و تکالیف اجتماعی انسانها است. بنابراین، هر قانون و تکلیف اجتماعی که کرامت انسان را زیر پا بگذارد، نهتنها لازمالاجرا نیست، بلکه مخالفت با آن، خود موجب فضیلت و حفظ کرامت است.
کلیدواژه: انسان، کرامت انسانی، کرامت اکتسابی، آفات کرامت