دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی، گفت: مقارن ظهور اسلام دوره گائونی آغاز شد. استفتائات دینی را از اینها میگرفت و جریان عرفان در این دوره هم با مقداری تفاوت وجود دارد، زیرا با توسعه اسلام آثار اندیشمندان اسلامی ترجمه و مباحث نوافلاطونی و … مطرح میشود و یهودیان را تحت تأثیر قرار میدهد؛ در این دوره، تأثیر صوفیان نیز بسیار مشهود است و شکل جدیدی به عرفان یهودی داد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، طاهره حاج ابراهیمی، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی، در نشست «نگاه تاریخی به تحولات عرفانی» از سلسله نشستهای «عرفان و تجلیات آن در ادبیات، فرهنگ و هنر» در پاسخ به این پرسش که آیا در یهودیت عرفان وجود دارد و اگر هست سرآغاز آن کجاست، گفت: به نظر بنده معنا و باطن دین، عرفان است و به یک معنا کیفیت دینداری خودش را در عرفان نشان میدهد و هدف از اعمال ظاهری دینی هم رسیدن به همین معنای باطنی و عرفانی است.
براین اساس یهودیت هم به نوعی عرفان دارند و سابقه آن به دو قرن قبل از میلاد مسیح برمیگردد.
مدیر گروه ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه تجربه عرفانی از عرفان متفاوت است، تصریح کرد: تجربه عرفانی به قدمت دینداری بشر است، ولی تقسیمبندی عرفان نظری و عملی سابقه چندانی ندارد.
سابقه عرفان در یهودیت به بعد از معبد دوم و زمانی که یهودیان توسط کوروش آزاد شدند بازگشت دارد، چون معبد اول در دوره بخت النصر بود که یهودیان به اسارت گرفته شدند و اسارت دیگر یهودیان هم در ۸۰۰ قبل میلاد رخ داد و به آن اسارت آشوریه گفته میشود.
مدیر مسئول فصلنامه پژوهشنامه ادیان با بیان اینکه معبد دوم که به دست کوروش آزاد شد در ۷۰ میلادی به دست رومیان تخریب شد، تصریح کرد: این دوره از جهت تاریخ ادیان خیلی مهم است، چون تحولات زیادی در یهودیت و مسیحیت رخ میدهد؛ حلقههای عرفانی به صورت مخفی و سری از دوره معبد دوم به بعد تشکیل شد و علت مخفی بودن آن این بود که علمای یهودی چندان این حلقهها را قبول نداشتند و عمدتا به بحث ظاهر شریعت توجه میکردند.
شروع عرفان نظری در یهودیت
حاج ابراهیمی اظهار کرد: از جهت درون دینی، شروع عرفان نظری در یهودیت از صفر پیدایش است و بخش عملی هم از مکاشفه حزقیال است. حتی در ادبیات تلمودی هم رگههایی دیده میشود و کسانی که اهل فتوا بودند تا حدودی اهل عرفان بودند، ولی آن را مخفی میکردند.
به همین دلیل هم عمدتا در تحقیقات مسیحیان به عرفان یهودی توجه شده گرچه خود آنها هم به این مقوله تا حدودی توجه داشتند.
حاج ابراهیمی با بیان اینکه مسئله منجی به خصوص در دین یهود در زمانهایی که مردم در تنگنا و فشار هستند پررنگ میشود و عیسی هم در چنین شرایطی ظهور کرد، افزود: در لابلای متون مکاشفاتی هم این موضوع دیده شده است و به هر حال مبنای آن همان مکاشفه حزقیال است. البته این عرفان در تلمود فلسطینی و بابلی هم وجود داشته است.
وی با اشاره به اصول عرفان مرکاوا اظهار کرد: در این جریان، عارف به دنبال کشف مکاشفه حزقیال است، حزقیال در یک رؤیا دنبال این بود که به آسمان برود و عرش را ببیند. قرار است کسی که دنبال کشف و شهود است ببیند خدایی که تعریف میشود کجاست و منجی چگونه است و آخرالزمان چه ویژگیهایی دارد. اینکه یهودیان منتظر منجی و آخرالزمان هستند داستانی دارد؛ آنها در دوره سلیمان نبی، حکومت آرمانی داشتند، ولی وقتی حکومتشان دو تیکه و پاره پاره شد و توسط بابل به هم ریخت، به دنبال یک منجی زمینی بودهاند تا مجدداً آن حکومت آرمانی را برای آنها فراهم کند.
وقتی اسکندر و رومیها، یهودیان را اذیت میکنند اندیشه ظهور منجی پررنگ شد و وقتی از بازگشت حکومت آرمانی خود نومید شدند منجی آنها در مکاشفات از زمینی بودن به آسمانی تبدیل شد.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه مرکاوا هم از مرکبی برای عارف گرفته شده است، اضافه کرد: در یهودیت، خداوند، پادشاه مقدس و بسیار قدرتمند است که جهان را مدیریت میکند و اینها تلاش دارند تا در عرفان خود عرش و ملائکه و محافظان عرش را ببینند. البته ماهیت خدا برای آنان در این مرحله مطرح نیست.
تأثیر تصوف در عرفان یهودی
وی افزود: مقارن ظهور اسلام دوره گائونی آغاز شد. استفتائات دینی را از اینها میگرفت و جریان عرفان در این دوره هم با مقداری تفاوت وجود دارد، زیرا با توسعه اسلام آثار اندیشمندان اسلامی ترجمه و مباحث نوافلاطونی و …مطرح میشود و یهودیان را تحت تأثیر قرار میدهد. در این دوره، عشق و حتی اینکه عشق زمینی زمینه برای عشق آسمانی است
حضور خداوند به نام سکینه و … بیشتر مطرح میشود و اینکه از حروف و اعداد به یکسری معانی میرسند توسعه مییابد و بحث جادو هم در این دوره پررنگ میشود. تأثیر صوفیان در این دوره نیز بسیار مشهود است و شکل جدیدی به عرفان یهودی داد.
حاج ابراهیمی گفت: این سنت عرفانی کم کم به اروپا هم رسید و سبب شد مسیحیان اروپا و به خصوص آلمان بسیار زهدگرا، صبور و متواضع شوند و خیلی دنبال فرجام و موعود و منجی نیستند و میگویند ببینیم الان باید چه کاری بکنیم، بنابراین فرجام نفس و سیر انفسی برای آنها معنای زیادی یافت.
رسیدن به آرامش، نوع دوستی و ترک زاهدانه دنیا برای آنها بسیار پررنگ شد. اینها میگویند هر نوع توهین و ناسزا را باید تحمل کرد. حتی بی اعتنایی به ستایش هم در آنها رواج یافت و آنها دنبال قدرت و جادوگری هم نرفتند و آن را منع کردند و روی سلوک فردی، دعا و نیایش تمرکز کردند.
حاج ابراهیمی بیان کرد: بحث توبه در بین آنها خیلی پررنگ شد و حتی گاهی به خودآزاری رسیدند مثلا اگر کسی سهوا نوشتهای از تورات را لگد میکرد، یک سال جلوی کنیسه میخوابید تا افراد از روی رد شوند تا گناه او پاک شود و در آن دنیا مجازات نشود. حتی کسانی در سرما پاهایشان را در آب یخ میگذاشتند تا در آخرت رنج و عذاب نبینند.
در این مقطع قرب به خدا و حلول خدا در هستی مطرح شد و مفهوم نحن اقرب الیه من حبل الورید که در قرآن داریم کم کم وارد نوشتههای آنها شد و اینکه خدا از خود ما به خودمان نزدیکتر است.
جایگاه جادو در عرفان یهودی
وی با اشاره به جایگاه جادو در عرفان یهود افزود: جادو از ابتدا در عرفان یهودی بوده است، ولی تعریف جادو خیلی مهم است. آنچه در عرفان یهودی توصیه میشود جادوی سفید است که ما به آن کرامت میگوییم یعنی مرد میخواهد که وارد این مسیر شود، ولی در مسیر کمال از آن استفاده کند.
در دورهای استفاده از جادو منع شد، زیرا عمدتاً از آن برای قدرتطلبی استفاده کردند. استاد جادو، ابوالعافیه بود که در قرن ۱۲ زندگی میکرد، وی فیلسوف بود و نه عالم یهودی، او متأثر از ابن میمون بود و حلقههای عرفانی سری تشکیل داد و منش وی برای رسیدن به جذبه حروف و اعداد و این بود که هر کسی میتواند به درجات بالا برسد و رموز تورات را کشف کند منوط به اینکه رموز حروف و اعداد را بفهمد. این کار مستلزم خلوت نشینی و نیاش و گرفتن حالت خاص و ذکر گفتن است. او اعتقاد به داشتن پیر هم دارد تا ما را به سمت کمال هدایت کند.
مدیرگروه ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی تصریح کرد: البته فقهای یهودی با ابوالعافیه برخورد شدیدی داشتند و او را بیرون کردند و او حتی به سمت مسیحیان گرایش یافت. البته تضاد بین فقها و عرفا در ادیان دیگر و حتی اسلام هم وجود داشته است و خیلی از آثاری که از کسانی مانند شیخ محمود شبستری نوشته شد برای اثبات این بود که بگوید اگر ما طریقت را مطرح میکنیم نه اینکه شریعت را قبول نداریم.
وی افزود: در پایان قرن ۱۳ شاهکار عرفان یهودی رخ داد. جریان عرفان یهودی در اسپانیای اسلامی با رشد زیادی مواجه شد، ولی در قرن ۱۴ که حکومت در دست مسیحیان افتاد یهودیان دوباره دچار مشکل شدند و حتی بحث اخراج آنها از اسپانیا هم مطرح شد. عدهای از اسپانیا به فلسطین رفتند، ولی عدهای هم باقی ماندند و رو به تقیه آوردند. اخراجیان کوچکننده به فلسطین بعد از نیم قرن، جریان جدیدی را ایجاد میکنند که بحث منجی در آن پررنگ است.
شر در نگاه یهودیان
حاج ابراهیمی بیان کرد: این یهودیان با اخراج از اسپانیا دوباره گرفتار سختی و مشکلات و اسارت شدند و دوباره بحث منجی برای آنها پررنگ شد. اینکه مگر خدا خیر محض نیست پس چرا ما باید اینقدر اسارت بکشیم. ماجرای هولوکاست هم مرتبط با همین جریان است که حتی فلاسفهای مانند هانس یوناس درباره آن نوشتهاند و اینکه خدا کجا بود که ما را نجات دهد. در این دوره تئوریهایی هم درباره ورود شر به عالم ارائه میکنند. البته آنها خیر را به خدا نسبت میدهند و شر را به نیروهای پایینتر نسبت میدهند.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به جایگاه امروزی عرفان یهود تصریح کرد: امروز عرفان یهودی وجود دارد، ولی نه به آن معنا، گروه جدید، زهدگرا هستند و در برابر عقلگرایی محض یهودیان پدید آمدهاند.
سخنان پیچیدهای ندارند و عموم مردم میتوانند پیگیری کند و چندان به بحث منجی دامن نمیزنند و میگویند ارتباط با عالم اسرار، رجوع به درون و سیر انفسی است. معتقدند با انجام فرامین تورات و دعا و نیایش میتوان به نورانیت و عرفان رسید. اسارت و تبعید و بودن در غربت هم برای آنها خیلی مطرح نیست.
وی با اشاره به معانی تورات در نزد یهودیان، تأکید کرد: از نگاه یهودیان، تورات، ماهیتا اسم اعظم خدا یعنی یهوه و یک موجود زنده است و نیرو دارد. به باور آنها تورات نقشه هستی است و خدا وقتی خواست هستی را خلق کند به تورات نگاه کرد. همه آیات تورات و آیات اصلی و فرعی آن به هم وابسته هستند مانند اعضای بدن انسان که هر عضوی کارآیی خود را دارد. بین اینها تورات مکتوب و شفاهی مطرح است که شفاهی، تلمود و تفسیر تورات مکتوب است.